• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

كلامى از غزالى « غزالى »

03 اسفند 1392 توسط صالحي

كلامى از غزالى

« غزالى » در كتاب « احياء علوم الدين » ضمن جمله پرمعنايى درباره زبان مى گويد :

فَاِنَّهُ صَغِيْرٌ جِرْمُهُ وَعَظْيِمٌ طاعَتُهُ وَحَرَمُهُ .

« زبان عضويست كه وزنش اندك و كم ولى عبادت و گناهش بسيار بزرگ است » .

زبان با يك تهمت نابجا ، يا يك دروغ ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى گناهى را بريزد ، يا مال و جان بى تقصيرى را بر باد دهد .

تمام جناياتى كه در طول برپا بودن سازمان امنيت طاغوت آمريكايى در ايران، بر آبرو و جان و مال مردم رفت ، محصول زبان مزدوران ساواك كثيف بود ، آرى! اين است جرم عظيم و گناه بزرگ زبان .

و زبان مى تواند با گفتار الهى بين دو نفر را اصلاح نموده ، آبروى مسلمانى را حفظ كند ، و مال و عرض مؤمنى را از خطر برهاند آرى ! اين است طاعت بزرگ او .

در حالى كه هر يك از اعضاى انسان مى تواند وسيله اى براى شيطان و شيطان ها باشد ; ولى بزرگان دين درباره « زبان » فرموده اند :

وَاِنَّهُ اَعْظَمُ آلَةِ الشَّيْطانِ فى اسْتِفْواءِ الاِْنْسانِ .

« زبان بزرگترين وسيله براى شيطان در گمراهى انسان است » .

آرى ! اين مكتب انسان شناس اسلام است كه منافع و زيان هاى زبان را به طور مفصل و مشروح بيان مى كند و ايمان به خدا و قيامت را ضامن آراسته شدن زبان به حسنات ، و پاك ماندنش از سيئات قرار مى دهد .

سرعت گير تقوا

مؤمن در اسلام با كمربند تقوى و خوف از خدا و ايمان به روز جزا ، زبانش را از آلودگى حفظ كرده و سعى مى كند ، اين عضو حساس به طور دائم در راه خدا قرار گرفته ، و جز اجراى مسائل ايمانى و گفتار خدايى و كلام نيكو با مردم برنامه اى نداشته باشد .

در كتاب پر قيمت « منهاج العابدين » در باب زبان چنين مى خوانيم :

« بر تو باد اى برادر كه زبان نگه دارى و در ضبط و قيدآورى، كه او سركش ترين عضويست از اعضاء و طغيان و فساد و عدوان او بيشتر است »(1) .

دو نكته

از « سفيان بن عبد الله » روايت است كه گفت به رسول خدا (صلى الله عليه وآله) گفتم :

ما اَخْوَفُ ما تَخافُهُ عَلَىَّ فَقالَ هذا وَاَخَذَ بِلِسانِ نَفْسِهِ(2) .

« اى رسول خدا ! از چه چيز بر من بيشتر مى ترسى؟ فرمود : اين و زبان خود با دست گرفت » .

و از « يونس بن عبيد » نقل كردند كه گفت : نفس خود را اين گونه يافتم كه رنج روزه را در گرماى سخت مى توانست كشيد ; اما ترك كلمه اى كه به كار نمى آيد نمى توانست كرد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ منهاج العابدين : 61 .

2 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد : 10/27 .

آثار حفظ زبان

اول : آنچه « ابوسعيد خُدْرى » روايت كرده است كه : چون بنى آدم بامداد برخيزد ، تمام اعضاى او به نزد زبان او بگريند و گويند به خدا تو را سوگند مى دهم كه راست باشى كه اگر تو راست باشى ما همه راست شويم و اگر تو كژ روى ما كژ شويم ، و معناى اين نشانه آن است كه نطق زبان در اعضاى آدمى اثر مى كند ، چه به توفيق و چه به خذلان ، و مؤكد اين معنى حكايت « مالك بن دينار » است كه گفت : چون در دل خود قساوتى و در تن سستى و در روزى حرمان بينى بدان كه سخن بيهوده گفته باشى .

دوم : آنكه حفظ وقت خويش كنى ، كه بيشترين سخنى كه آدمى بر زبان آورد ، به غير ذكر خداى تعالى ، لغو باشد و وقت بدان ضايع گردد .

« حسان بن ابى سنان » به غرفه اى گذشت كه نوساخته بودند ، پرسيد كه چند روز است كه اين بنا نهاده اند؟ پس روى به نفس خود كرد و گفت : اى نفس مغرور ! تو را به اين چكار ، چرا سئوال بى معنا مى كنى؟ و نفس را با يك سال روزه گرفتن عقوبت كرد .

مى گويند : فقيه بزرگ ، حضرت آيت الله العظمى بروجردى يك روز در هنگام بحث در يك مسئله فقهى درباره يكى از شاگردان خود عصبانى شد و سخن تندى به او گفت ، پس از درس او را خواست و سخت از او دلجويى كرد ، آنگاه با خداى خود پيمان بست كه يك سال تمام روزه بگيرد تا با جريمه شدن نفس با يك سال روزه ، از چنان عملى براى هميشه مصون بماند .

سوم : حفظ اعمال صالحه است كه هر كه زبان نگه ندارد و سخن بسيار گويد ، به ناچار در غيبت مردمان افتد و سخن بيهوده و غيبت ، خود صاعقه اى است هلاك كننده كه گفته اند : مَثَل غيبت كننده ، چون كسى است كه با منجنيقى حسنات خويش را به شرق و غرب دراندازد ، و ديگر از حسنات تهى و خالى گردد .

نقل مى كنند كه به يكى از عرفا گفتند : فلان كس غيبت تو را كرد . آن عارف طبقى رطب نزد او فرستاد و گفت : شنيدم كه تو حسنات خود را به هديه نزد من فرستادى ، خواستم كه آن را تلافى كرده باشم .

چهارم : ترك سخن كه ترك آن سلامت از آفت هاى دنيا است ، و به تعبير ديگر حفظ كردن زبان از گفتارى كه خدايى نيست و ضربه از پى دارد .

بزرگان مى گويند : با زبان سخن مگو تا دندان هايت نشكند .

و ديگرى گفته : سفره زبان را پهن مكن ، تا قدر و قيمتت از دست نرود .

زبانا ز دستت به رنج اندرم *** ببرّم سرت تا بزى سرم

پنجم : ذكر آفات آخرت وعاقبت آن است و در اين باب يك نكته بگويم : بدان كه آنچه گويى يا سخن حرام باشد يا مباح ، اگر حرام باشد و محظور ، خود عذاب خداى در زير آن است كه طاقت آن ندارى كه در حديث است كه : رسول خدا صلوات الله و سلامه عليه فرمود كه :

« آن شب كه مرا به آسمان بردند ، قومى را ديدم كه مردار مى خوردند گفتم : اى جبرئيل ايشان كيستند؟ گفت : كسانى هستند كه گوشت مردگان خورند » .

و « معاذ » را گفتند : زبان خود را از حمله به قرآن و طالبان علم بريده دار ، و مردمان را به زبان خود مدر كه سگان دوزخ تو را بدرند .

« ابوقلابه » مى گويد :

« در غيبت كردن خرابى دل است از هدى ، تا فرا راه راست نبيند اين سخن است كه حرام است » .

آثار سخنان مباح

اول : مشغول كردن كرام الكاتبين به چيزى كه در آن فايده و خيرى نباشد . حق مردم عاقل آن است كه از ايشان شرم دارد و ايشان را نرنجاند :

( مَا يَلْفِظُ مِن قَوْل إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ )(1) .

دوم : فرستادن نامه نزد خداى تعالى ، پر از لغو و هرز و بيهوده . پس بنده بايد از اين حذر كند و از خداى تعالى بترسد .

گفته اند : يكى به ديگرى نگريست ، و سخنى ناسزا گفت ، او را گفت : اى مرد ! نوشته اى به نزد خداى تعالى مى فرستى ، بدان كه چه مى نويسى در آن .

سوم : خواندن آن در روز قيامت نزد خداى عزوجل در برابر مردمان با رنج ، ترس ، برهنگى ، گرسنگى ، تشنگى ، از بهشت منقطع ، از نعمت محبوس .

چهارم : ملامت و توبيخ بى حد ، كه : چرا گفتى ؟ و به چه سبب گفتى ؟ و حجت منقطع شد . گفته اند : اِيّاكَ وَالْفُضُولَ فَاِنَّ حِسابُهُ يَطُولُ . « سخن اضافه از حق مگو كه حساب آن طولانى است » .

آفات خطرناك زبان

كتاب هاى مهم اخلاقى آفات زبان را در بيست مورد شمرده اند ، و در محور هر يك از آفات به شرح و بسط مسئله اقدام كرده اند . در اين مقال به ذكر عناوين بيست گانه اكتفاء كرده و تفصيل آن را به مطالعه و تحقيق خوانندگان واگذار مى كنيم :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ق (50) : 18 . « هيچ سخنى را به زبان نمى گويد جز اينكه نزد آن [ براى نوشتن و حفظش  ]نگهبانى آماده است » .

1ـ سخن گفتن ، در چيزى كه سود و منفعت براى شنونده ندارد .

2ـ اضافه و زيادى گفتن در حدى كه ، باعث رنج و زحمت ديگران شود .

3ـ باطل گفتن .

4ـ مراء و مجادله كردن .

5ـ پيچيده و مغلق گفتن ، در حدى كه مستمع نتواند از گفتار استفاده كند . به تعبير ديگر : هنرنمايى كردن براى نشان دادن شخصيت علمى خويش .

6ـ فحش و ناسزا و بد گويى .

7ـ بى جا لعنت كردن مردم .

8ـ غنا .

9ـ شوخى .

10ـ مسخره و استهزاء كردن مردم .

11ـ سخن گفتن به صورتى كه در مردم ايجاد دشمنى كند .

12ـ فاش كردن اسرار مردم .

13ـ وعده دروغ .

14ـ دروغ .

15ـ غيبت .

16ـ سخن چينى و نمامى .

17ـ دو زبانه بودن .

18ـ تعريف و تمجيد و مدح بى جا يا تملق گويى .

19ـ سئوال بى مورد .

20ـ تهمت .

رواياتى در باب زبان

پس از ذكر فهرست موارد بيست گانه فوق اينك به چند روايت توجه كنيد :

از امير مؤمنان (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود :

« در انسان ده خصلت است كه زبان آن را آشكار مى كند :

1 ـ شاهدى است كه از درون خبر مى دهد . 2 ـ حاكمى است كه به دعواها فيصله مى دهد . 3 ـ ناطقى است كه به وسيله آن پاسخ داده مى شود . 4 ـ واسطه اى است كه با آن مشكلى برطرف مى شود . 5 ـ توصيف كننده اى است كه با آن اشياء شناخته مى شوند . 6 ـ فرماندهى است كه به نيكى فرمان مى دهد . 7 ـ اندرزگويى است كه از زشتى بازمى دارد . 8 ـ تسليت دهنده اى است كه غم ها را تسكين مى دهد . 9 ـ حاضرى است كه به وسيله آن كينه ها برطرف مى شود . 10 ـ دلربايى است كه گوش ها به وسيله آن لذت مى برد »(1) .

زبان و ايمان

قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) :

لا يَسْتِقيْمُ اِيْمانُ عَبْد حتّى يَسْتَقِيْمَ قَلْبُهُ وَلا يَسْتَقِيْمُ قَلْبُهُ حَتّى يَسْتَقِيْمَ لِسانُهُ(2) .

« ايمان هيچ بنده اى درست نشود تا آنكه دلش درست شود ، و دلش درست نشود تا آنكه زبانش درست شود » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 8/20 ، خطبة لأميرالمؤمنين (عليه السلام) ، حديث 4 ; تحف العقول : 92 ; بحار الانوار : 74/282 ، باب 14 حديث 1 .

2 ـ مستدرك الوسائل : 9/31 ، باب 103 ، حديث 10121 ـ 13 ; بحار الانوار : 68/299 ، باب 78 ، حديث 71 .

حق زبان

قال السجاد (عليه السلام) :

حَقُّ اللِّسانِ اِكْرامُهُ عَنِ الْخَنا وَتَعْويدُهُ الْخَيْرَ وَتَرْكُ الْفُضُولِ الَّتى لا فائدَةً لَها وَالْبِرُّ بالنّاسِ وَحُسْنُ الْقَوْلِ فِيهِمْ(1) .

« حق زبان ، منزّه داشتتن آن از زشتگويى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زياده گويى هاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان است » .

حبس زبان

قال على (عليه السلام) :b

اِحْبِسْ لِسانَكَ قَبْلَ اَن يُطيلَ حَبْسَكَ وَيُردى نَفْسَكَ ، فَلا شَىْءَ اَوْلى بِطُولِ سِجْن مِنْ لِسان يَعْدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَيَتَسَرَّعُ اِلىَ الْجَوابِ(2) .

« پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند ، او را زندانى كن ; زيرا هيچ چيز به اندزه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد ، سزاوار زندان طولانى نيست » .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1 ـ من لا يحضره الفقيه : 2/618  باب الحقوق ، حديث 3214 ; بحار الانوار : 68/286 ، باب 78 ، حديث 41 .


2 ـ غرر الحكم : 2437 ، حديث 4180 .


 نظر دهید »

آفات خطرناک زبان

03 اسفند 1392 توسط صالحي

 

آفات خطرناک زبان


 


ما بنده هستیم و باید ابزار و نعمت های خدا را در راهی که مورد رضای خداوند است به کار گیریم، نه آن که آن را خلاف رضای خدایی یا در جایی دیگر به کار گیریم که این ناشکری نعمت است.

 


زبان

زبان یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی است، نعمت های الهی همه بزرگ هستند و قابل شمارش نیستند، اما زبان از بزرگ ترین نعمت های الهی است؛ صحبت کردن قدرتی است تکوینی که خداوند در مغز انسان قرار داده، خداوند به ما تعلیم سخن گفتن داده و این قدرتی تکوینی است که همه دارند اما خدا بین انسان و قلبش حائل است و گاهی قصد می کنیم چیزی بگوییم اما خدا ما را پشیمان می کند.

امام(علیه السلام) در واقع می گویند خدایا قدرت بیان داده ای توفیق هم بده این نعمتت را در جایی که رضای تو است به کار بگیرم زیرا تو می توانی جلوی آن را بگیری.

امام علی (علیه السلام) می فرمایند مۆمنان کسانی هستند که صحبت کردنشان خلاف رضای حق نیست .

در صدر اسلام آن قدر پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) توصیه به حفظ زبان کرده بودند که بعضی صحابه زیر زبان خود ریگ می گذاشتند تا هنگام سخن گفتن به مشکل بیفتند و در مورد صحبت کردن و سخنان شان فکر کنند.

خداوند می فرماید به عزت و جلال خودم تو را عذابی بکنم که هیچ یک از موجوداتم را چنین عذابی نکرده ام زیرا به واسطه تو چه خونهای ناحقی ریخته شد و در ادامه خاطرنشان کرد: زبان دو زندانبان دارد، اولی دندان و دومی لب ها و همان گونه که زبان امکان انجام امور خیر بی نهایت دارد، در مسیر گناه نیز تا بی نهایت امکان پیش روی دارد.

ما بنده هستیم و باید ابزار و نعمت های خدا را در راهی که مورد رضای خداوند است به کار گیریم، نه آن که آن را خلاف رضای خدایی یا در جایی دیگر به کار گیریم که این ناشکری نعمت است.

امام باقر(علیه السلام) می فرمایند زبان تو کلید هر کار خیر و کلید هر کار شر است، لکن آن را زندان کن و آن جایی که به دردت می خورد و سبب نجات تو است بازش کن و در غیر آن در زندان نگه اش دار؛ بسیاری از معصیت ها احتیاج به خرج کردن و مقدمات دیگر دارد و همه جا ممکن نیست اما گناهان زبان در همه جا و بدون هیچ خرجی انجام شدنی است لکن تنها احتیاج به شنونده دارد.

سخن بیهوده و غیبت ، خود صاعقه اى استهلاك كننده كه گفته اند : مَثَل غیبت كننده ، چون كسى است كه با منجنیقى حسنات خویش را به شرق و غرب دراندازد ، و دیگر از حسنات تهى و خالى گردد

زبان با یك تهمت نابجا، یا یك دروغ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى گناهى را بریزد، یا مال و جان بى تقصیرى را بر باد دهد.

زبان مى تواند با گفتار الهى بین دو نفر رااصلاح نموده، آبروى مسلمانى را حفظ كند، و مال و عرض مۆمنى را از خطر برهاند آرى! این است طاعت بزرگ او . در حالى كه هر یك از اعضاى انسان می تواند وسیله اى براى شیطان و شیطان ها باشد; ولى بزرگان دین درباره «زبان» فرموده اند: وَ اِنَّهُ اَعْظَمُ آلَةِ الشَّیْطانِ فى اسْتِفْواءِ الاِْنْسانِ: زبان بزرگترین وسیله براى شیطان در گمراهى انسان است.

ایمان به خدا و قیامت را ضامن آراسته شدن زبان به حسنات، و پاك ماندنش از سیئات قرار مى دهد.

تقوا

سرعت گیر تقوا

مۆمن در اسلام با كمربند تقوا و خوف از خدا و ایمان به روز جزا، زبانش را از آلودگى حفظ كرده و سعى مى كند، این عضو حساس به طور دائم در راه خدا قرارگرفته، و جز اجراى مسائل ایمانى و گفتار خدایى و كلام نیكو با مردم برنامه اى نداشته باشد .

در كتاب پر قیمت «منهاج العابدین» در باب زبان چنین مى خوانیم: «بر تو باد اى برادر كه زبان نگه دارى و در ضبط و قیدآورى، كه او سركش ترین عضویست از اعضاء و طغیان و فساد و عدوان او بیشتر است.»

دو

از «سفیان بن عبد الله» روایت است كه گفت به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) گفتم: ما اَخْوَفُ ما تَخافُهُ عَلَىَّ فَقالَ هذا وَاَخَذَ بِلِسانِ نَفْسِهِ: اى رسول خدا ! از چه چیز بر من بیشتر مى ترسى؟ فرمود : این و زبان خود با دست گرفت . و از «یونس بنعبید» نقل كردند كه گفت : نفس خود را این گونه یافتم كه رنج روزه را در گرماى سخت مى توانست كشید ; اما ترك كلمه اى كه به كار نمى آید نمى توانست كرد.

 

آثار حفظ زبان

اول: آنچه «ابوسعید خُدْرى» روایت كرده است كه: چون بنى آدم بامداد برخیزد، تمام اعضاى او به نزد زبان او بگریند و گویند به خدا تو را سوگند مى دهم كه راست باشى كه اگر تو راست باشى ما همه راست شویم و اگر تو كژ روى ما كژ شویم، و معناى این نشانه آن است كه نطق زبان در اعضاى آدمى اثر مى كند ،چه به توفیق و چه به خذلان، و مۆكد این معنى حكایت «مالك بن دینار» است كه گفت: چون در دل خود قساوتى و در تن سستى و در روزى حرمان بینى بدان كه سخن بیهوده گفته باشى .

دوم: آنكه حفظ وقت خویش كنى، كه بیشترین سخنى كه آدمى بر زبان آورد، به غیر ذكر خداى تعالى، لغو باشد و وقت بدان ضایع گردد.

حق زبان ، منزّه داشتتن آن از زشت گویى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زیاده گویى هاى بیهوده و نیكى به مردم و خوب گفتند درباره آنان است

«حسان بن ابى سنان » به غرفه اى گذشت كه نوساخته بودند، پرسید كه چند روز است كه این بنا نهاده اند؟ پس روى به نفس خود كرد و گفت : اى نفس مغرور ! تو را به این چكار ، چرا سئوال بى معنا مى كنى؟ و نفس را با یكسال روزه گرفتن عقوبت كرد .

مى گویند : فقیه بزرگ ، حضرت آیت الله العظمى بروجردى یك روز در هنگام بحث در یك مسئله فقهى درباره یكى از شاگردان خودعصبانى شد و سخن تندى به او گفت ، پس از درس او را خواست و سخت از اودلجویى كرد ، آنگاه با خداى خود پیمان بست كه یك سال تمام روزه بگیرد تابا جریمه شدن نفس با یك سال روزه ، از چنان عملى براى همیشه مصون بماند.

سوم : حفظ اعمال صالحه است كه هر كه زبان نگه ندارد و سخن بسیار گوید ،به ناچار در غیبت مردمان افتد و سخن بیهوده و غیبت ، خود صاعقه اى استهلاك كننده كه گفته اند : مَثَل غیبت كننده ، چون كسى است كه با منجنیقى حسنات خویش را به شرق و غرب دراندازد ، و دیگر از حسنات تهى و خالى گردد.

نقل مى كنند كه به یكى از عرفا گفتند : فلان كس غیبت تو را كرد . آن عارف طبقى رطب نزد او فرستاد و گفت : شنیدم كه تو حسنات خود را به هدیه نزد من فرستادى ، خواستم كه آن را تلافى كرده باشم .

چهارم : ترك سخن كه تركآن سلامت از آفت هاى دنیا است ، و به تعبیر دیگر حفظ كردن زبان از گفتارى كه خدایى نیست و ضربه از پى دارد .

زبان

پنجم: ذكر آفات آخرت و عاقبت آن است و در این باب یك نكته بگویم : بدان كه آنچه گویى یا سخن حرام باشد یا مباح ، اگر حرام باشد و محظور ، خود عذاب خداى در زیر آن است كه طاقت آن ندارى كه در حدیث است كه : رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه فرمود كه : «آن شب كه مرا به آسمان بردند ، قومى را دیدم كه مردار مى خوردند گفتم : اى جبرئیل ایشان كیستند؟ گفت : كسانى هستند كه گوشت مردگان خورند.»

آفات خطرناك زبان

كتاب هاى مهم اخلاقى آفات زبان را در بیست مورد شمرده اند، و در محور هر یك ازآفات به شرح و بسط مسئله اقدام كرده‌اند. در این مقال به ذكر عناوین بیستگانه اكتفاء كرده و تفصیل آن را به مطالعه و تحقیق خوانندگان واگذار مى كنیم: «هیچ سخنى را به زبان نمى گوید جز این كه نزد آن [براى نوشتن و حفظش] نگهبانى آماده است.»

1ـ سخن گفتن، در چیزى كه سود و منفعت براى شنونده ندارد.   2ـ اضافه و زیادى گفتن در حدى كه، باعث رنج و زحمت دیگرانشود.    3ـ باطل گفتن.    4ـ مراء و مجادله كردن.     5ـ پیچیده و مغلق گفتن، در حدى كه مستمع نتواند از گفتار استفاده كند. به تعبیر دیگر: هنرنمایى كردن براى نشان دادن شخصیت علمى خویش.    6ـ فحش و ناسزا و بدگویى.    7- بى جا لعنت كردن مردم    8ـ غنا.   9ـ شوخى.   10ـ مسخره و استهزاء كردن مردم.   11ـ سخن گفتن به صورتى كه در مردم ایجاد دشمنى كند.   12ـ فاش كردن اسرار مردم.   13ـ وعده دروغ .    14ـ دروغ .   15ـ غیبت.   16ـ سخن چینى و نمامى.   17ـ دو زبانه بودن.   18ـ تعریف و تمجید و مدح بى جا یا تملق گویى.   19ـ سئوال بى مورد.  20ـ تهمت .

امام باقر(علیه السلام) می فرمایند زبان تو کلید هر کار خیر و کلید هر کار شر است، لکن آن را زندان کن و آن جایی که به دردت می خورد و سبب نجات تو است بازش کن و در غیر آن در زندان نگه اش دار؛ بسیاری از معصیت ها احتیاج به خرج کردن و مقدمات دیگر دارد و همه جا ممکن نیست اما گناهان زبان در همه جا و بدون هیچ خرجی انجام شدنی است لکن تنها احتیاج به شنونده دارد

زبان و ایمان

قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): لا یَسْتِقیْمُ اِیْمانُ عَبْد حتّى یَسْتَقِیْمَ قَلْبُهُ وَلا یَسْتَقِیْمُ قَلْبُهُ حَتّى یَسْتَقِیْمَ لِسانُهُ.«ایمان هیچ بنده اى درست نشود تا آنكه دلش درست شود، و دلش درست نشود تا آنكه زبانش درست شود.»

 

حق زبان

قال السجاد(علیه السلام): حَقُّاللِّسانِ اِكْرامُهُ عَنِ الْخَنا وَتَعْویدُهُ الْخَیْرَ وَتَرْكُالْفُضُولِ الَّتى لا فائدَةً لَها وَالْبِرُّ بالنّاسِ وَحُسْنُالْقَوْلِ فِیهِمْ. «حق زبان، منزّه داشتن آن از زشت گویى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زیاده گویى هاى بیهوده و نیكى به مردم و خوب گفتند درباره آنان است.»

 

حبس زبان

قال على (علیه السلام) : ِحْبِسْ لِسانَكَ قَبْلَ اَن یُطیلَ حَبْسَكَ وَیُردى نَفْسَكَ ، فَلا شَىْءَاَوْلى بِطُولِ سِجْن مِنْ لِسان یَعْدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیَتَسَرَّعُاِلىَ الْجَوابِ: پیش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن; زیرا هیچ چیز به اندزه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندان طولانى نیست.»

 

سفارشی به مۆمنان

جهت حفظ زبان از گناه، ذکر(یا علیم و یاحلیم) و طلب استغفار داشته باشیم .

فرآوری: زهرا اجلال


بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


 نظر دهید »

190 گناه زبان ، زبان حسنات و آفات آن ، نویسنده : عظیم زرینی

03 اسفند 1392 توسط صالحي

 

3- آرزو وابراز آن

cument> Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> alse” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

;” lang="FA">

4. ادعا نمایی

5. استهزاء و تمسخر

6. اظهار فقر و نادانی

7. اظهار نظر نادرست در مسائل دینی

8. ابراز نظر در کار مردم

9. اعانت بر قتل مومن

10. افترابر خدا و رسول

11. افشاگری

12. افک،نسبتی زیان بار

13. ((اُف)) گویی به پدر و مادر

14. امر به قتل انسان بی گناه

15. امر به بخل و امساک

16. انتقاد علنی

17. انکار و تکذیب

18. اهانت و تحقیر

19. بازگویی خیر

20. بازگویی تمام شنیده ها

21. بحث و مجادله

22. به خود بالی و تفاخر ورزی

23. بدزبانی

24. بدعت گذاری

25. بدگویی

26. بریدن کلام دیگران

27. بازگویی ضعف ها و کمبود ها

28. بازگویی گناه

29. بلند سخن گفتن

30. بهتان گفتن

31. بیان سر های شخصی

32. بیهوده گویی

33. پاسخ به پرسش دیگران

34. پاسخ به ندانسته ها

35. پراکنده گویی

36. پرسشهای مغرضانه

37. پرسو و جو از اسرار

38. پرسش های بیجا

39. پر گویی

40. پند های غش آلود

41. پند بیجا و آشکار

42. پوزش های بیجا و بی مورد

43. تبریک و تهنیت بی جا

44. تجاهل

45. تحریف

46. تکذیب و تخطئه اقوام دیگر

47. ترویج باطل

48. تشبیت

49. تشکیک

50. تشویق (بی جا و بسیار شلوغ )

51. تعبیر خواب

52. تعییر به عیب و گناه

53. تفسیر به رای

54. تفسیق غیر فاسق

55. تکرار

56. تکفیر مومن

57. تکلیف ما لایطاق

58. تلقین به باطل

59. تنازع کلامی

60. تندروی

61. تندی با استاد

62. تهدید

63. تهمت

64. ثنا خوانی

65. جاسوسی

66. جانب داری از خیانت

67. چاپلوسی

68. چند پاسخ به یک پرسش

69. خطای در تعبیر

70. خواندن خیر خدا

71. خواندن قرآن

72. خود ستایی

73. خرده گویی

74. خوض در باطل

75. خیانت در مشورت

76. داوری

77. درشتی گفتار

78. درمان آگاهانه و نا آگاهانه

79. دروغ

80. دروغ بستن بر خدا و رسول

81. دروغ در شهادت

82. دروغ در وعده

83. دروغ انگاری ندانسته

84. دروغ انگاری حقایق دینی

85. دروغ انگاری احکام اسلامی

86. دشنام

87. دشنام به پیامبر

88. دشنام به خدای مشرکان (چون آنها هم به خدای ما دشنام میدهند)

89. دعاهای اضطراری(در موقع گرفتاری دعا می کنند ولی در خوشی شرک می ورزند)

90. دعای ممنوع (چیزی که امکان ندارد مخواه)

91. دعاوی بدون دلیل

92. دعوت به مبارزه

93. دو رویی –دو زبانی

94. دیگری را به خیر شایسته تر ندانستن

95. راست های فتنه خیز

96. رایزنی با نا اهلان

97. رد خداوند

98. رنجاندن فقیران

99. زخم زبان

100. سوال (سوال وقتی زیاد شود نا خشایند شود)

101. سوال و تکدی

102. سوال از نا اهلان

103. ستیزه جویی

104. سخن های نا باورانه

105. سخنان بی فایده

106. سخن از ذات خدا

107. سخنان اندوه ناک

108. سخنان نسنجیده

109. سخن چینی

110. سخنان خنده آور

111. سخنان درگوشی

112. سخنان زشت و نا هنجار

113. سخنان زیاد از شان

114. سخنان نا گفتنی

115. سخن گفتن با نا محرم

116. سخنان ننگ

117. سخنان تکلف آمیز

118. سخنان خسته کننده

119. سخنان ضد و نقیض

120. سخنان هزل آمیز

121. سرزنش

122. سرکوفت و طعن

123. سعایت

124. سلاطت و پر خاش

125. سلام های نا بجا

126. سوگند

127. سوگند نا بجا

128. شایعه سازی

129. شتاب در پاسخ

130. شتاب در رد و قبول

131. شریک قرار دادن برای خدا

132. شکوه و شکایت

133. شماتت

134. شوخی

135. صدا زدن های زشت

136. ضمانت

137. طرفداری از باطل

138. طلب آمرزش برای اهل شرک

139. ظلم و ستم

140. عذر تراشی

141. علم آموختن به نا اهلان

142. عیب جویی و غیبت

143. غلو و اغراق

144. غنا و آواز

145. فال بد

146. فریب و نیرنگ

147. کار شکنی

148. کلام بیش از ظرفیت

149. کلام فتنه انگیز

150. کلام قبل از سلام

151. کلام کفر آمیز

152. کلمات لغزنده

153. کلمه حق منتهی به باطل

154. گستردن فساد و فحشا

155. گفتار های باطل

156. گفتار های سرزبانی

157. گفتار های بی عمل

158. گفتار های خصومت

159. گفتار های خلاف تقیه

160. گفتار های ندامت

161. گفتار های ابلهانه

162. گفتگوهای غیر خدایی

163. گمراه کردن

164. گناه را به گردن دیگری انداختن

165. لاف و گزاف گفتن

166. لعن مومن

167. لغزش در گفتار

168. لغزش یابی

169. مرده خواندن شهید

170. مرده ستایی باطلانه

171. منت و بازگویی احسان

172. منفی بافی

173. میانجیگری(میانجیکری ناپسندیده )

174. ناچیز شماری گناه

175. ناسپاس و کفران

176. ندانسته سخن گفتن

177. نرم سخن گفتن زنان و مردان

178. نسبت زنا

179. نسبت بد به خدا و پیامبر و امامان

180. نفرین

181. نقل کلمات آبرو ریز

182. نکوهش

183. واداری به زشت ، بازداری از نیک

184. وعده بدون یاد خدا

185. وعده غیر قابل وفا

186. هجو و هجو گویی

187. هم سخنی با خرده گیران آیات

188. همسخنی با دروغگویان

189. همکاری و هم اندیشی با ستمکاران

190. همکاری با باطل

…………………..

زبان حسنات و آفات آن

نویسنده : عظیم زرینی

گوناگون

همدان‌پيام: زبان يكي از بزرگترين نعمت‌هايي است كه خداوند متعال از سر لطف و مهرباني در بدن انسان قرار داده است كه بتواند با آن زندگي شاداب و شيرين و آرام‌بخشي همراه با ارتباط با ديگران داشته باشد. با زبان است كه انسان مي‌تواند با ديگران ارتباط داشته و از زندگي لذت ببرد. با ديگران صحبت كند به درد دل آنان توجه كند و حرف‌هاي ديگران را گوش دهد و در تعامل به سخنان آنان جواب دهد و با زبان نيازهاي اجتماعي و روزمره زندگي خود را تهيه و برطرف مي‌كند، با ديگران به گفتگو مي‌نشيند و درد دل مي‌كند و با بيان مسائل خود به آرامش مي‌رسد.

انسان با زبان ذكر مي‌گويد، عبادت مي‌كند و با خداي بزرگ راز و نياز مي‌كند و دعا مي‌خواند و التماس مي‌كند و از خداوند منان ياري و كمك مي‌خواهد. نام ائمه اطهار(ع) را به زبان مي‌آورد و مي‌خواهد كه با قرار گرفتن در راه آن به خداوند نزديك شود و به سعادت برسد.

با زبان از عملكرد نامطلوب خود توبه مي‌كند و با استغفار و پشيماني از عمل ناشايست خود از خداوند بزرگ مي‌خواهد كه او را عفو كند و از تقصيرات او درگذرد. با زبان ديدگاه‌ها، نظرات، پيشنهادات و انتقادات، رضايت يا ناراضي بودن، دوستي و دشمني احترام و يا بي‌حرمتي، ادب و بي‌ادبي، غم و شادي، آرامش و تشويق، علاقه‌مندي و نفرت، صبوري و بي‌حوصلگي، دلسوزي و تعصب، مهرباني و توجه داشتن، معايب و محاسن و… بيان مي‌شود.

زبان بر اساس استفاده‌هايي كه انسان از آن مي‌كند دو جنبه دارد. يكي جنبه مثبت همراه با استفاده‌هاي معنوي و ارزشي و ديگر جنبه منفي همراه با استفاده زشت و ناپسند؛ البته اگر زبان را به جنبه‌هاي مثبت سوق دهيم مي‌توان استفاده‌هاي ارزشي و معنوي از آن برد؛ در غير اين صورت بي‌راهه رفته و اثرات بسيار زشتي بر شخصيت انسان خواهد گذاشت.

چرا كه اگر زبان به راه‌هاي زشت و ناپسند سوق پيدا كند آن موقع است كه با اين زبان به ديگران توهين و بي‌احترامي مي‌كند، داد و فرياد مي‌كند، فحاشي مي‌نمايد و ارزشي براي ديگران قائل نمي‌شود.

با اين زبان چقدر انسان معصيت مي‌كند، به ديگران تهمت و افترا مي‌زند، با آبروي ديگران بازي مي‌كند، پشت سر ديگران غيبت مي‌كند و چقدر خانواده‌ها با اين زبان از هم جدا و پاشيده شده‌اند. غيبت مي‌كند و با همين زبان مي‌گويد غيبتش نباشد و چقدر انسان‌هاي مومن و صادقي كه با زبان ديگران با آبروي آنان بازي شده است.

با اين زبان چه بسيار حرف‌هايي كه به عنوان امانت نبايد بيان مي‌شد متأسفانه بيان شده و چه بسيار رازهايي كه نبايد فاش مي‌شد افشا گرديده و چه مسائل محرمانه‌اي كه مي‌بايست محرمانه مي‌ماند برملا شده و چه دوستان و اقوام و خانواده‌هاي زيادي را كه از هم جدا كرده است.

با اين زبان چه بسيار انسان‌هايي كه با رعايت نكردن آن شخصيت و منش خود با بيان حرف‌هاي زشت و ناپسند و شوخي‌هاي نابجا و گاهي با عربده كشيدن زير سوال برده و جايگاه و شخصيت خود را از بين برده‌اند.

و چه تعداد مبلغاني كه با زبان خود به جاي جذب افراد به دين و مسجد آنها را از دين زده‌اند و باعث بدبيني آنان شده‌اند و مرتكب گناه گرديده‌اند. و اما در مقابل چه بسيار انسان‌هايي كه با اين زبان ارزش و اعتبار پيدا كرده‌اند و در جامعه انسان‌هاي مطلوب و درست و اثرگذار گرديده‌اند، مورد احترام مردم قرار گرفته‌اند و مي‌گيرند، زبان خود را حفظ كرده و از هر گونه حركتي كه جايگاه معنوي او را ضايع كند پرهيز مي‌كند تا بتواند حداكثر بهره را از اين دنيا ببرد. راستي مگر اين دنيا چقدر ارزش دارد كه بعضي از انسان‌ها از اين طرف به آن طرف مي‌زنند قسم مي‌خورند و زمين را به آسمان مي‌دوزند تا چند صباحي زندگي کنند در صورتي که اين طرز زندگي ارزش ندارد؛ چرا كه اين رذالت است.

در آخرت و در موقع محاكمه انسان طبق آيات و روايات اولين كاري كه انجام مي‌شود بستن زبان انسان است تا ديگر نتواند توجيه كند و بهانه بياورد و اين طرف و آن طرف كند اما آنچه كه مهم است اينكه ما مي‌توانيم با اين زبان و رعايت همه جانبه آن هم زندگي دنيوي خوبي همراه با معنويت داشته باشيم و آخرت خود را نيز درست كنيم مگر اين دنيا چقدر ارزش دارد كه انسان به خاطر كوچكترين منفعت آن با زبان خود را ضايع نمايد و به دنبال توجيه اشتباهات خود باشد.

به جاي استفاده خدايي از اين زبان اقدام به غيبت و تهمت به ديگران برای حفظ خود و خوب جلوه دادن اعمالش مي‌کند.

اما انسان‌هاي بزرگي كه در طول دوران زندگي بشر شناخته شده و منشأ خير و بركت براي جامعه خود بوده، شده‌ و مي‌شوند با رعايت زبان و استفاده معنوي و خدايي از اين نعمت الهي بوده و از آن حداكثر استفاده را برده‌اند و به مقام بلند انسانيت رسيده‌اند و مردم از آنان بهره برده و در كنار آنان آرامش پيدا كرده‌اند.

آنچه مسلم است اين كه اگر انسان مي‌خواهد به جايگاه والاي انسانيت برسد بايد قدر اين نعمت الهي را بداند از اين نعمت الهي حداكثر بهره را ببرد و دنيا و آخرت خود را تضمين نمايد.

و چه زيبا امير مومنان حضرت علي(ع) در خطبه 94 در مورد نصحيت به مردم مي‌فرمايد: «خدا شما را بيامرزد، اعمال نيكو را بر اساس نشانه‌هاي روشن (راه و رسم آشكار عترت پيامبر(ص)) انجام دهيد؛ زيرا راه روشن است و شما را به خانه امن و امان دعوت مي‌كند.» هم اكنون در دنيايي زندگي مي‌كنيد كه مي‌توانيد رضايت خدا را به دست آوريد با مهلت و آسايش خاطري كه داريد اكنون نامه عمل سر گشاده و قلم فرشتگان نويسنده در حركت است بدن‌ها سالم و زبان‌ها گوياست. توبه مورد قبول و اعمال نيكو را مي‌پذيرند.

آنچه مسلم است اين است كه راه براي انسان مشخص است و باید با استفاده مطلوب از نعمت‌هايي كه خداوند در اختيار او گذاشته است بتواند رضايت خداوند متعال را به دست آورد و آخرت خود را بسازد و زندگي دنيوي خود را زير بنايي براي زندگي اخروي خود نمايد.

انسان وقتي اعمال نيك داشته باشد و هر قدمي كه بردارد رضاي خداوند در آن باشد مطمئناً تمام اعضاي بدن به خصوص زبان در راه خدا قرار مي‌گيرد و مي‌تواند زندگي معنوي داشته باشد؛ يعني هر قدمي كه بر مي‌دارد و هر نگاهي كه مي‌كند و هر دستي كه تكان مي‌دهد و هر چيزي كه مي‌خورد و هر چه كه مي‌شنود و هر چه مي‌گويد همه‌اش براي رضاي خداوند باشد آن موقع زندگي معنوي و خدايي خواهد داشت.

همچنين امير مومنان علي(ع) در خطبه 41 مي‌فرمايد: «اي مردم وفا همراه راستي است كه سپري محكم‌تر و نگهدارنده‌تر از آن سراغ ندارم آن كسي كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد.» اما امروز در محيط و زمانه‌اي زندگي مي‌كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را زيركي مي‌پندارند و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي‌خوانند.

پس لازم است كه انسان از هرگونه حيله و نيرنگ پرهيز نمايد؛ چرا كه انسان تا كي با زبان و حيله و نيرنگ مي‌تواند خود را حفظ نمايد و به فرموده امام علي(ع) «كسی كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصت‌ها براي نيرنگ بازي استفاده مي‌كند.» حال بهتر و شايسته نيست كه انسان از هر گونه حركت زشت و ناپسند آن هم توسط زبان پرهيز نمايد و در راه خداوند متعال قرار گيرد و آخرت خود را با اعمال و زبان پاك و حركات خداپسندانه تضمين نمايد و طوري عمل کند كه همه وجودش خدايي باشد.

باز هم حضرت علي(ع) در خطبه 103 مي‌فرمايند: «اين روزگاري است كه جز مومن بي‌نام و نشان از آن رهايي نيابد.

در ميان مردم است او را نشناسند و در ميان جمعيت كه نباشد كسي سراغ او را نگيرد آنها چراغ‌هاي هدايت و نشانه‌هاي رستگاري‌اند نه فتنه انگيزند و اهل فساد و نه سخنان ديگران و زشتي اين و آن را به مردم رسانند خدا درهاي رحمت را به روي آنان باز كرده و سختي عذاب خويش را از آن گرفته است.» پس آنچه مهم است اين است كه انسان بايد زبان خود را كنترل كند؛ زيرا سرمنشأ تمام گناهان زبان است و شايسته راه اين است كه انسان به طور مستمر مواظب زبان خود باشد و وارد گناه نشود.

در اين رابطه باباطاهر همداني چه زیبا گفته:

خوشا آنان كه ا… يارشان بي/ كه حمد و قل هو ا… كارشان بي

خوشا آنان كه دايم در نمازند/ بهشت جاودان بازارشان بي

واي از روزي كه قاضي‌مان خدا بو/ سر پل صراطم ماجرا بو

به نوبت بگذرند پير و جوانان/ واي از آن دم كه نوبت از آن ما بو

حال انسان بايد قدر و منزلت خود را بداند اعمال نيكو و پسنديده انجام دهد و با زبان، شاكر نعمت‌هاي خداوند باشد و به طور كلي با اين زبان طوري عمل نكند كه آخرت خود را فداي زرق و برق‌هاي اين دنيای زودگذر و بي‌وفا كند؛ چرا كه اگر انسان زبان خود را كنترل و حفظ كند مي‌تواند به درجات عاليه انساني برسد و به جايي مي رسد كه جز خدا كسي را نمي‌بيند و هر عملي و حرفي را براي رضاي خدا انجام مي‌دهد. اميد است همگي ما با حفظ زبان‌مان آخرت خود را درست كنيم و شيفته اين دنيای چند روزه و بي‌وفا نباشيم.


 نظر دهید »

گزيده اي از بيانات حضرت ايت الله علوي بروجردي در ديدار با طلاب و اساتيد مدارس علميه استان كردستان

30 بهمن 1392 توسط صالحي
بيداري اسلامي در غير از خانه علي(ع) و از زبان فاطمه زهرا (س) شكل نمي گيرد،
گزيده اي از بيانات حضرت ايت الله علوي بروجردي در ديدار با طلاب و اساتيد مدارس علميه استان كردستان

 


به گزارش پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی، معظم له امروز در دیدار طلاب و اساتید مدارس علمیه استان کردستان با تبريك سالروز ولادت با سعادت امام حسن عسكري(ع) و دهه فجر، به نگاه شیعه به مساله وحدت و تلاش های بزرگانی چون آیت الله العظمی بروجردی(ره) در این مسیر اشاره کرد و گفت: بعد از مراوداتي كه شيخ محمود شلتوت، رئيس وقت جامعه الازهر با این مرجع فقید داشت، با صدور فتوايي، مذهب شيعه اثني عشري را رسمي اعلام كرد.

 

وی افزود: این فتوا حاصل مجلس تقريبي بود كه حضرت آیت الله بروجردي(ره) بر پا كرده بودند و بزرگاني از شيعه و سني مثل مرحوم حسن البنا و مرحوم كاشف الغطاء عضو اين مجلس بودند.

 

انتشار آثار علمای شیعه در الازهر

 

آیت الله علوی بروجردی ادامه داد: تلاش های حضرت آیت الله بروجردی(ره) موجب شد که کتاب هایی از علمای تشیع مثل تفسير مجمع البيان مرحوم امين الاسلام طبرسي و مختصر النافع علامه، از طرف دانشگاه الازهر چاپ شود؛ حتي المراجعات مرحوم شريف الدين كه مرحوم آقاي بروجردي به شيخ الازهر هديه داده بودند، با این که يك كتاب كلامي شيعه است و امامت را اثبات مي كند، از طرف الازهر مصر چاپ شد و اينها قدم هاي بزرگي در آن زمان بود.

 

نگاه عمیق آیت الله العظمی بروجردی(ره) به تقریب

 

این استاد حوزه تاکید کرد: مرحوم آیت الله بروجردي(ره) در مسأله تقریب بسیار ريشه دارتر و فراتر از یک استراتژی می اندیشید، حرف ايشان اين بود كه بايد در اجتماع اسلامي حضور فعال داشته باشيم و روابطمان را با ساير مذاهب تعريف كنيم.

 

وی خاطرنشان کرد: ما براساس پيروي از ائمه طاهرين(ع) باید در جامعه اسلامي حضور فعال داشته باشيم و حرف بزنيم؛ البته امامان معصوم(ع) از نظر ما صاحب ولايت هستند، اين عقيده شيعه است و كنار گذاشتني نيست كه براي خوشايند كسي اين عقيده را كنار بگذاريم، چرا که بحث امامت، بحث كلامي است و از گذشته در حوزه هاي ما دایر بوده است.

 

آیت الله علوی برجردی با بیان این که اگر كسي در دنياي اسلام امامت ائمه طاهرين(ع) را قبول نكند، براساس حدیث ثقلين که حتی نزد اهل سنت روايت متواتر است، بايد حجيت قول اينها را قبول كند، گفت: ائمه طاهرين(ع) از وجود مقدس اميرالمومنين(ع) گرفته تا حضرت عسكري(ع)، راوي ثقه سنت رسول الله(ص) هستند و طبق اصول اهل سنت، روایاتی که ائمه معصومین(ع) از طریق پدرانشان از رسول اكرم نقل می کنند، راوي ثقه از سنت پيغمبر(ص) هستند.

 

این استاد حوزه با تاکید بر این که اهل بيت(ع) محور تقريب و وحدت كلمه هستند، ابراز داشت: اهل بيت(ع) در نگاه ما امام معصوم اند و در نزد اهل سنت به عنوان كساني كه قولشان حجت است و راوي سنت پيغمبر(ص) هستند، مطرح می باشند؛ لذا در طول تاريخ ما با حنبلي ها و شافعي ها مشكلي نداشتيم؛ احمد بن حنبل در كتابش مطالبي راجع به اهل بیت(ع) مي گويد كه بعضي از فقهاي ما اين مطالب را غلو مي دانند.

 

اعتراف احمد بن حنبل

 

آیت الله علوی بروجردی ادامه داد: احمد بن حنبل بعد از اين كه حديث معروف “سلسة الذهب” را از علي بن موسي الرضا(ع) نقل مي كند، در ذيلش مي گويد اگر اين حديث را با اين سند بر ديوانه بخوانند و بلافاصله شفا پيدا كند، من تعجب نمي كنم. خودشان از اين مطالب دارند و امروز انكار مي كنند!

 

وی خاطرنشان کرد: اختلافاتي كه خود مذاهب اربعه اهل سنت در فقه و مذهب با یکدیگر دارند، كمتر از اختلاف با ما نيست، اما در كنار هم زندگي می کنند. مشكل ما با مذاهب اهل تسنن نيست، ولذا بايد با آنها برخورد منطقي و عاقلانه داشته باشیم.

 

چوب سلفي گري بر سر خود اهل تسنن هم مي خورد

 

وی با اشاره به خطر سلفی گری برای جهان اسلام، گفت:  امروز كساني كه عهده دار مكتب سلفي هستند، شافعي، حنبلي و مالكي را قبول ندارند، فقهشان هم فقه جدايي است كه از ابن تيميه ريشه مي گيرد که در زمان خودش، در مراكز علمي اهل تسنن مطرود بود و امروز چوب سلفي گري بر سر خود اهل تسنن هم مي خورد.

 

آیت الله علوی بروجردی افزود: ما با اهل سنت مشکل نداریم، بلکه با وهابيت و سلفیه و تکفیری ها مشكل داريم و اين يك مسئله سياسي است و با بحث علمي حل نمي شود.

 

بيداري اسلامي در غير خانه علي(ع) شکست می خورد

 

وی به مسئله بیداری اسلامی در کشورهای منطقه اشاره کرد و تصریح کرد: بيداری اسلامي جز در سايه اهل بيت(ع) و مكتب شيعه قابل تصوير نيست، اصلا بيداري اسلامي در غير از خانه علي(ع) و از زبان فاطمه زهرا (س) شكل نمي گيرد، آنچه در اين كشورهاي عربي اتفاق افتاده، بدون خط اهل بیت(ع) راه به جایی نمی برد.

 

این استاد حوزه با اشاره به ایام پیروزی انقلاب، افزود: اگر بنا بود ما هم مانند دیگران که سلاطین را اولي الامر می دانند، شاه را اولي الامر بدانیم، انقلاب اسلامی اتفاق نمی افتاد. شيعه فقط اولي الامر را بر كسي كه عصمت دارد و در مسير عصمت حركت می نماید، صدق مي كند.

 

شیعه از شهادت نمی ترسد

 

وی افزود: سلفیه و تکفیری ها بدانند با این کشتارها، مکتب شیعه از بین نمی رود، چرا که در طول تاريخ با كشته شدن از بین نرفتيم و شهادت ارث شیعه است

 

آیت الله علوی بروجردی با بیان این که قرآن فقط برای مجلس فاتحه و ترحيم نیست، ابراز داشت: خواندن قرآن ثواب دارد، اما قرآن كتاب عمل است و خواندن تنها قيمتي ندارد و دستوررات آن بايد اجرايي شود.

 

توصیه ای به طلاب

 

وی در پایان خطاب به طلاب گفت: در اين مسير استوار و با اعتماد به نفس قدم برداريد و بدانيد ما بر اساس استدلال و برهان حركت مي كنيم، چرا که عقيده ما استوار به منطق است و در نهايت آقا حجت بن الحسن(عج)، حركت در اين مسير را براي ما كامل خواهند کرد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 






 1 نظر

دیدار طلاب کردستان با حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته

30 بهمن 1392 توسط صالحي

 

 

قرآن راه و نقشه طريق براي بشريت است
دیدار طلاب کردستان با حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تبریک به مناسبت میلاد امام عسگری و ایام الله دهه فجر

حضرت آیت الله علوی بروجردی دام ظله در دیدار با طلاب محترم استان کردستان، ضمن خیر مقدم به آنان، روز ولادت با سعادت امام ابومحمد حسن بن علي عسكري علیه السلام را به محضر والد بزرگوار ایشان، و مولا و مقتداي شیعه، حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجه و حضار در مجلس، تبريك داشتند و ايام دهه فجر و پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي را نیز تبریک گفتند.

طلاب تحت عنایت امام زمان هستند

ایشان در ادامه فرمودند: شما طلاب عزيز كه مسير تعلیم و تعلم دین را انتخاب كرديد و براي ياري امام زمان عجل الله فرجه حركت كرديد و سربازي ايشان را به عنوان هدف زندگي خودتان پذيرا شديد، قطعاً مورد عنايت خاص آقا حجت بن الحسن عجل الله فرجه هستيد.

رسمی شدن مذهب شیعه از زمان آیت الله بروجردی

ایشان با اشاره ارتباط نزدیک طلاب کردستانی با اهل تسنن، فرمودند: بيش از 50 سال پیش،    با تلاش و پی‌گیری حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله سبب شد تا شیخ محمود شلتوت كه بزرگ‌ترين مقام علمي و فتوايي اهل تسنن و رئيس جامع الأزهر بود، فتوایی صادر کند كه در آن شيعه امامي اثني عشري را به عنوان مذهبی رسمي اعلام شود؛ اساسا، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بسيار آرزو داشتند كه اين فتوا صادر شود. چرا که در زمان سيد مرتضي كه مذاهب اربعه رسمي شدند، علمای سنی، با تلاشهاي بسيار مرحوم سيد مرتضي اما موفق نشد تا شيعه را همانند مذاهب چهار گانه اهل تسنن به عنوان مذهب رسمي اعلام كنند؛ ولی در زمان ایشان اين نقيصه جبران شد. و لذا، بیت ایشان، به نحوي خانه تقريب بين مذاهب است. جريان تقريب بين مذاهب به قدری مهم شد که کتاب‌هایی مانند تفسير مجمع البيان طبرسي، كتاب مختصر النافع مرحوم علامه حلي در فقه و  کتاب کلامی المراجعات مرحوم شريف الدين که آیت الله بروجردی به الازهر هدیه داده بود، توسط دانشگاه الأزهر چاپ شد. اينها از جمله اقداماتی بود كه در مقام تقريب در آن زمان انجام شد و قدم‌هايي بزرگي در این راستا محسوب می‌شد.

مبنای تقریب از دیدگاه آیت الله بروجردی رحمه الله

حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله نسبت به مسئله تقریب دارای مبانی خاصی بودند و صرفا آن را به عنوان یک استراتژی (اشتراک در اسلام و منافع) قلمداد نمی‌کردند. ایشان شیعه را در شرایط موجود در میان همه مسلمانان، جمعیتی در اقلیت می‌دانستند، که در بین آنها زندگي مي‌كنند و با توجه به اینکه رویکرد شیعه مانند اسماعیلیه نیست تا کاملا به صورت یک جامعه بسته و مجزا از بقیه مسلمانان زندگی کند، باید به روش و سنت اهل بيت علیهم السلام و نحوه سلوک آنان با مردم آن زمان که مدارا و زندگی در میان سنیان بود، توجه کنند.

همزیستی اهل بیت با مردم زمان خود

اميرالمومنين علیه السلام 25 سال خانه نشين شدند و در مدينه از ایشان استقبال نمي‌شد، در حالی که ايشان دوستان و ارادتمنداني در يمن داشتند، ولی هيچ‌گاه برای ما نقل نشده كه ايشان در زندگي خودشان به يمن مهاجرت كنند و در آنجا زندگي كنند و كاري هم به امور مسلمانان نداشته باشند. بلکه ایشان، به هر قيمتي، در مدينه ماندند، و در مسجد حضور داشتند و در جنگ و جهاد با روم و ایران، به مسلمانان، مشاوره نظامی می‌دادند.

امام سجاد علیه السلام نیز با وجود فشار فراوان در آن دوران، در عرصه اجتماعی حضوری فعال داشتند و ساكت نبود. ایشان، اصحابي را تربيت كردند رواياتي را فرمودند و اگر نمي‌توانست صريحا صحبت كنند، گفتني‌ها را در لباس دعا به جامعه اسلامي عرضه كردند. امام باقر علیه السلام نیز در مدينه حضوری فعال داشتند.

امام صادق علیه السلام نیز در شرایط بسیار سخت منصور عباسی، در میان مردم مسلمان مدینه و مرکز اصلی مسلمانان، آمد و رفت داشتند و ساکت نبودند و حدود چهار هزار تا شش هزار شاگرد تربیت فرمودند، در حالی که می‌توانستند به بيرون مدينه بروند و آنجا، آزادانه درس و بحثشان را داشته باشند؛ ولی ایشان نه تنها با اهل تسنن بلكه با افراد مادي مسلک مثل ابن ابي اوجاد نیز بحث مي‌كردند و آنها را از خود نمي‌راندند.

بنابراین، اگر امروز، شیعه در اقليت هست و اگر مي‌خواهد که حضوری فعال داشته باشد، بايد روش و نحوه روابطش را با ساير مذاهب تعريف كند، و آن، الگوگیری از سیره  ائمه طاهرين علیهم السلام است که عقايدش را شجاعانه بیان کند به خصوص نسبت به امامت ائمه طاهرين علیه السلام که از نظر ما آنان صاحب ولايت هستند، و اين عقيده، هرگز كنار گذاشتني نيست.

حدیث ثقلین نزد فریقین متواتر و حجت است

بالاخره، بحث امامت بحث كلامي است که از گذشته در حوزه‌هاي ما دائر بوده است، و مرحوم آیت الله العظمی بروجردي رحمه الله مي‌فرمودند: بر اساس حديث ثقلين « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي- وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»،[1] دو مطلب در کنار هم، جعل حجيت شده است؛ یعنی براي قول و سخن عترت همانند كتاب الله جعل حجيت شده است و مهم‌تر این است که اين روايت براي اهل تسنن مانند شیعه متواتر و حجت است. مرحوم مير حامد حسين هندي در كتاب عبقات الأنوار به صورت مفصل این مدعا را اثبات می‌کند و آیت الله بروجردي نیز دستور فرمودند تا  طرق حديث ثقلين گردآوری شود و بعدا در مصر و الازهر هم چاپ شد.

پس طبق مبانی اصولی، اگر فردی حتی امامت ائمه طاهرين علیهم السلام را قبول نكند، بر اساس خبر ثقلين بايد حجيت قول ائمه طاهرين علیهم السلام را قبول كند. و در نهایت، اگر فردی این حدیث را قبول نکند، لااقل، ائمه طاهرين از وجود مقدس اميرالمومنين تا حضرت عسكري علیهم السلام، به عنوان راويان ثقه سنت رسول الله صلي الله علیه و آله محسوب می‌شوند که حجت الهی هستند. و لذا، روايات زيادي از ايشان، در مقدمه جامع الاحاديث شيعه نقل مي‌شود كه آنچه من مي‌گويم، از پدرم نقل مي‌كنم و پدرم از پدرش نقل مي‌كند تا اميرالمؤمنين علیه السلام، و او هم از رسول اكرم صلي الله علیه و آله نقل می‌کند.

اهل بیت، رمز گفتمان تقریب هستند

نکته دیگر آنکه ائمه در هيچ كتابي از كتب اهل تسنن، متصف به ضعف نشده‌اند، بلکه برخی از ایشان، به عنوان فقهاي مدينه ذكر شده‌اند، و لا اقل راويان ثقه از سنت رسول الله صلي الله علیه و آله هستند. پس ما مي‌توانيم از این طریق با اهل تسنن، ارتباط داشته باشیم. بنابراین، امروز، روز وحدت است و ما باید گفتمان تقريب را تقویت کنیم،  و رمز این کار نیز اهل بيت هستند؛ چرا که اهل بيت در نزد ما امامند و در نزد آنان به عنوان كساني محسوب می‌شوند که قولشان عترت است به عنوان خوتان، نزد شما به عنوان اينكه راوي سنت پيغمبر هستند.

ما در طول تاريخ هیچگاه با حنبلي‌ها و شافعي‌ها مشكلي نداشتيم؛ یعنی احمد بن حنبل در كتابش مطلبي را مي‌گويد كه بعضي از فقهاي ما آن را غلو مي‌دانند. او معتقد است که اگر حدیث معروف سلسة الذهب را بر یک ديوانه بخوانند و او بلا فاصله شفا پيدا كند، تعجب نخواهد کرد. ابوحنيفه نیز می گوید لولا سنتان لهلك نعمان؛ یعنی اگر آن دوسالي كه خدمت حضرت صادق علیه السلام تحصيل كردم، نبود، هلاك شده بودم.

لزوم برخورد عقلانی با مذاهب اسلامی

نکته دیگر آنکه اختلافاتي كه خود اين مذاهب اربعه دارند، كمتر از اختلاف با ما در فقه و مذهب نيست، ولی آنها همیشه در كنار هم زندگي كردند و لذا، ما هم بايد با آنها به گونه‌ای برخورد داشته باشيم كه منطقي و عاقلانه باشد و به عنوان دشمن خوني به آنان نگاه نكنيم. اگر اينها در کشور ما در اقليت هستند ما هم در میان كشورهاي سنی در اقليت هستيم. پس ما به همان صورت كه مي‌خواهيم حقوقمان در آنجا حفظ شود، بايد همين حق را نیز براي آنها قائل باشيم.

وهابیت مشکل دنیای اسلام

در واقع مشکل شیعه با اهل تسنن نیست، بلکه مشکل ما وجود وهابيت و مکتب ساختگی سلفي‌گري است که در دوران‌هاي بعد پيدا شده است. فقه آنها نیز از فقهای اربعه نیست، بلکه ریشه در فقه ابن تيميه دارد که در زمان خودش در مصر و مراكز علمي اهل تسنن فردی مطرود بود. ولی متاسفانه، امروز سلفي‌گري حربه تكفير را بر سر گرفته و حتی بر سر خود اهل تسنن نیز مي‌زند و آنها را هم تكفير مي‌كنند. اين مشكل يك مسئله سياسي است كه با بحث علمي هم حل نمي‌شود و لذا، آنها بحث علمي را جدال می‌دانند. آنان معتقدند که تمام اصحاب پيغمبر صلي الله علیه و آله همه عدول هستند، كه این مدعا، قابل پذيرش نيست؛ چرا که برخی از  اصحاب پيغمبر توسط ایشان لعنت شده‌اند و چطور آنها هم عدول هستند.

طبق مبانی شیعه اگر بتوانيم براي فردي با برهان عصمت را ثابت كنيم تمام كارها و افعالش براي ما حجت است و اما اگر عصمت برايش ثابت نشد، هیچ یک از كارها و افعالش حجت نیست او نيز همانند ما است، لذا، به اعتقاد شیعه، اولي الامر در آيه شريفه « أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[2] براي هر كسي كه حاكم است، نخواهد بود ولو آنکه آن فرد با ظلم، قتل و کودتا به حكومت رسيده باشد. اگر اين گونه اطاعت بخواهد از آیه اولي الامر واجب شود، پس نیازی به ظهور اسلام نبود و اساسا، در دوران جاهليت همين گونه بود.

بیداری اسلامی، از سرچشمه اهل بیت است

بنابراین، واقعيت اين است كه بيداري اسلامي جز در سايه اهل بيت و در مكتب شيعه قابل تصوير نيست. انقلابي اسلامی ایران که در ایام سالگرد پيروزي آن هستیم، اگر بنا بود که مطابق آیه اولي الامر،  اوامر شاه مانند شیوخ عرب واجب الاطاعة باشد، هیچ حركت شرعي و انقلابی رخ نمي‌داد.

پس از نظر شيعه، اولي الامر را بر كسي كه عصمت دارد و یا در مسير عصمت حركت مي‌كند صادق است؛ نه بر ظالمين؛ و اسلامي كه قابلیت نفوذ و  پيشرفت را دارد، اسلام شیعی است.

وقتي مي­خواهيد هديه بدهيد، هرچند سنگ خيلي گران بها مثل الماس باشد، اما آن سنگ خام جذابيت و جلوه خاص را ندارد؛ بلكه بايد تراش بخورد و سپس با دستتان هنرمند زرگر تبديل به انگشتر و يا گلوبند و… بشود تا به آن جلوه ببخشد. اسلام، همانند سنگ جواهری است که سنگ خام آن قابلیت عرضه ندارد و سنگی هم که به دست معاویه و ابن زیادها و پادشاهان کاخهای بغداد تراشیده شده باشد، نیز جذابیت عرضه را ندارد. پس، اسوه و نمونه اسلام، علي بن ابيطالب و اسلام حسينی است که اگر اینها را از اسلام جدا کنید، چيزي براي اسلام باقي نمی‌ماند؛ بنابراين خود عرضه كنندگان و تراش دهندگان موضوعيت دارند. و اگر در تبلیغ، فقط خواندن و قرائت ظاهري قرآن كه در تمام ساعات شبانه روز از شبكه هاي مختلف پخش ميشود يا به پخش نماز جماعت تنها اكتفا شود و یا تنها شكوه ظاهري و جمعيت حج مد نظر باشد، اما از باطن تهي باشد، اين اسلام، از اساس تهي خواهد بود. یعنی همه هدف اين نيست که قرآن با قرائت زيبا خوانده شود، بلکه قرآن راه و نقشه طريق براي بشريت است.

وظیفه طلاب نسبت به اهل تسنن

نتیجه آنکه ما باید در عين مودت و مدارا با آنان، باید بر اصول خود نیز ثابت باشيم و توجه داشته باشيم که در همين حوزه شريفه در اثر ارتباطی که برخی از مراجع با اهل تسنن و بزرگان آنان داشتند، نتايج درخشاني به دست آمد. پس، ما مي‌توانيم در وجود خودمان براي آنها جاذبه درست كنيم و آنها را به حقايق آشنا كنيم. برخی از علماي شیعه و سنی در گذشته، در كنار هم غذا مي‌خوردند و بحث طلبگي داشتند تا حق و عدل را در اين ميان پيدا كنند؛ اما امروزه، در اثر اعمال تکفیری‌ها، بسیاری از صمیمیت‌های گذشته از بین رفته است. اما شیعه هرگز با شهادت از میان نرفته است؛ چرا که كشته شدن و شهادت ارث است که به مارسیده است که همانند حجربن عدي هنوز بعد از 1400 سال باید هزینه ولایت و محبت خودش به امیر المومنین علیه السلام را بپردازد.

در زمان متوکل، بسیاری از شیعیان با قطع دست خود به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف می‌شدند. و  خوشا آن مرگي كه در اين راه باشد؛ چرا که كشتن و منفجر كردن دليل حقيرانه و دليل ضعف طرف مقابل است، و وقتي آنها نمی‌توانند با فكر قوي و منطق برخورد كنند، به اين اعمال متوسل مي‌شوند.

امروز نیز تفكر سلفي، همانند حبابي است که از بين خواهد رفت، و در واقع، چند روزي با پولهاي باد آورده نفتي و رقم‌هاي افسانه‌اي عجيب جولان می‌دهند: «فَأَمَّاالزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ».[3]

در پایان، من اميدوارم خداوند اين توفيقي را كه نصيب شما كرده تا در اين مسير قدم برداريد استوار و با اطمينان نفس ادامه دهید و بدانيد که ما بر اساس استدلال و برهان حركت مي‌كنيم و عقيده ما، عقیده استوار و منطقی است و در نهايت نیز حضرت حجت عجل الله فرجه، این حركت را براي ما كامل خواهند فرمود و امروز در طليعه انقلاب اسلامي ما اميدوار هستيم كه خداوند اين بابي را كه برای شیعه فتح كرده، فرصت بيشتري به ما عنايت فرموده باشد كه ما بتوانيم در اين راه تلاش بيشتری انجام دهیم.

والسلام علیکم و رحمة الله وبركاته



[1] وسائل الشيعة، ج‌27، ص 34.

[2] سوره نساء، آیه 59.

[3] سوره رعد، آیه 17.


 نظر دهید »

بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي در جمع فرماندهان سپاه پاسداران

16 بهمن 1392 توسط صالحي

زماني كه مشت‌ها، توان‌ها و فريادها يكي شد آمريكا و عواملش را ساقط کرد
بيانات حضرت آيت الله علوي بروجردي در جمع فرماندهان سپاه پاسداران


بسم الله الرحمن الرحيم

حضرت آیت الله العظمی علوی بروجردی سلمه الله تعالی ضمن خیر مقدم به سپاهیان شركت كننده در دوره تربيت وتعالي، و اظهار خرسندی از زیارت چهره‌های نورانی ایشان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را يك ارتش مكتبي، و يك ارتش ملتزم به اسلام و دستورات آن، و ارتشی برخواسته از ايدئولوژي درست و صحیح برشمردند.

انقلاب اسلامی پرتوی از حرکت توحیدی پیامبر است

ایشان در ادامه با اشاره به سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي فرمودند: نهضت و انقلابی كه با هدایت امام بزرگوارقدس سره آغاز شد، و با صبر و درایت ادامه پيدا كرد تا سرانجام به پيروزي نهایی رسيد.

جنبش انقلاب اسلامی، تابع و دنباله رو حركتي است كه رسول اكرم صل الله علیه و آله در مقام رسالت خود آغاز كردند، حركت بيداري حقيقي با عنوان «قولوا لا اله الا تفلحوا» ايجاد شد؛ به طوری که اساس آن، از نگاه رسول خدا صل الله علیه و آله بر بزرگداشت، اعتماد و تكيه بر الله تعالی و رها کردن و کوچک شمردن تمام تعلقات غیر خدایی مانند پول و مقام بود؛ یعنی اگر راه خدا موضوعيت دارد، غير خدا اصالت ندارد.

صبر و هدایت گری پیامبر، عامل شکوفایی اسلام گردید

حركت رسول اكرم صل الله علیه و آله در صدر اسلام شكل گرفت و البته، حضرت در راه شکوفایی آن، زحمات و صدمات فراوانی را تحمل کردند و در آغاز نیز با استقبال همه مردم مواجه نشدند، ولی اين حركت را شروع کردند تا آن را به ثمر نشاندند.

پس از رحلت رسول اكرم صل الله علیه و آله نهضت ایشان، مسیر اصيل و صحيح و البته، سخت و طولانی خودش را تا به امروز، از خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها و به دست اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب علیه السلام ادامه داد. حضرت فاطمه سلام الله علیها در آخرین جملات از خطبه‌ای كه در مسجد پيامبر انشا فرمودند، این آیه شریفه را قرائت فرمودند که : «فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ»؛ [1] یعنی، ایشان، انتظار را به عنوان يك وظيفه براي همه ما مشخص کردند تا روزگاري كه آن موعود و منجي ظهور كند، و عدل و داد را به معناي كامل آن، در سراسر جهان استوار كند .

حرکت انقلاب اسلامی در راستای احیای هویت دینی

به هر حال، حرکت انقلاب اسلامی، ادامه همان مسيري است كه پس از رحلت رسول اكرم از خانه علي بن ابي طالب علیه السلام آغاز شد و از این رو، شعارهاي این انقلاب، همان شعارهایي است که علي بن ابي‌طالب و فاطمه زهرا سلام الله علیهماداشتند.

تلاش این انقلاب بر احیای هویت دینی بود که در گذشته از بین رفته بود. اميرالمومنين علیه السلام در موارد متعدد برای افرادي كه مسلمان و نماز خوان بودند، ولی انحراف داشتند خطابه‌ خوانده‌اند تا آنان را به اصالت و هویت واقعی یک مسلمان بازگردانند.

در روزگار کنونی، ما باید اين واقعيت را در نظر بگيريم که مکتبی که ما به دنیا ارائه می‌دهیم، بر اساس فضائل اصيل و دین، بنيان‌گذاري شده است. فضائلی که در دوران اميرالمومنين علي بن ابي طالب علیه السلام ، در قضيه عاشورا، در نهضت علمي امام باقر و امام صادق علیهما السلام تبلور یافت تا جايي كه مسير امامت به حضرت امام حسن عسكري علیه السلام منتهی شد که تمام عمر شريفشان را در زندان سامرا گذراندند، و هرگز نتوانستند به حج يا به عمره مشرف شوند و حبس ایشان به غيبت حضرت حجت عجل الله فرجه خاتمه یافت و ما اینک در زمان غیبت آن حضرت به سر می‌بریم؛ اما خط و حركت شیعه امامیه ادامه پيدا كرد؛ مثلا در همان دروان امام عسكري که ایشان را محبوس کرده بودند، بیشترین وکلای در مناطق مختلف شیعی وجود داشتند و در هيچ زمانی، مشكلاتي كه از ناحیه دشمنان بر سر راه شیعه قرار گرفت، مانع از ادامه حركت نشد.

قیام امام حسین، محکوم کردن ظلم و ظالم بود

وقتي دشمنان راه را بر امام حسين علیه السلام مي‌بندند و عاشورا پدید می‌آید، حضرت به صورت فوق العاده عميق و دقيق از آن بهره‌برداري می‌کند. امام حسين علیه السلام در بن بستي كه برایشان ایجاد كردند و از ایشان خواستند تا با يزيدبن معاويه بيعت كند، توانست با قیام خویش، ظلم و ظالم را محكوم كند و فرمودند که من نه تنها حاضر به بيعت با مثل یزید نيستم، بلكه در برابر حركت انحرافی اموی مي‌ايستم؛ چرا که حسین علیه السلام در دامني تربیت شده، به او اجازه چنین تخلف و ذلتی را هرگز نمی‌دهد؛ و لذا، سيدالشهدا علیه السلام بيعت نكرد و عاشورا خلق شد.

عاشورا، تقابل فضیلت و رذیلت

عاشورا چه چیزی را پدید آورد؟ عاشورا توانست در طول دوران‌ تاریخ، چراغي تابناک را فرا روی بشریت روشن كند تا حتي آنان كه با منطق سر تسلیم فرود نمی‌آورند، از راه احساس و عواطف، به مسیر حق هدایت شوند. رودر رويي در عاشورا، نزاع میان شرافت و رذالت، یا تقابل فضيلتها و رذيلت بود و از این رهگذر توانست بر عواطف و احساسات انسان تاثیر بگذارد. در مثال، در حالی که حر بن یزید ریاحی راه را بر امام علیه السلام بسته بود، ولی ایشان، کمال عطوفت و مهربانی را نسبت به لشکریان حر ابراز فرمودند و همه آنها حتی حیوانات تشنه را سیراب فرمودند وبلکه شخصا آب بر دهان ناتوان‌ها قرار میدادند. درمقابل، آنها حتی به نوزاد شش ماهه امام هم آب ندادند، بلکه او را با تير سه شعبه شهید کردند تا جایی حضرت علی اصغر، مظلوم­ترين فرد در تاريخ كربلا گردید. اینجاست که شخصیت سيدالشهدا برجسته مي‌شود و فراتر از عقل و منطق يعني احساس به ميدان ميآيد و لذا همه می‌توانند بفهمند. در یک طرف حتي به حيوانات لشکر مقابل آب دادند، اما دشمنان به بچه شيرخوار امام آب ندادند. همین تقابل در زمان اميرالمومنين علیه السلام و در جنگ صفين، تکرار شده بود؛ آنگاه که اصحاب معاويه به نهر آب مسلط ‌شدند، آن را بر روي اصحاب اميرالمومنين و بلکه خود ايشان مي‌بندند. اما بعد از آنكه نهر آب با حمله لشگر اسلام به فرماندهی ابوالفضل العباس عليه السلام تصرف شد، وقتی به اميرالمومنين علیه السلام پيشنهاد مي‌دهند: اگر ما همانند آنها آب را بر روي آنها ببنديم، معاويه و لشگريان او شكست مي‌ ‎خورند، حضرت آنها را از این کار نهی می‌کنند و مي‌فرمايند که آنها معلم ما نيستند، ما هم حق نداريم آب را بر روي هیچ فردی حتي هیچ جنبنده و يا گياهی ببندیم؛ چرا که آب حق همه است. اين حركت همچنان امتداد پيدا كرد.

نقش امام رضا در تشیع ایرانیان

در زمان امام رضا علیه السلام ، همه ايراني‌ها شیعه امامیه نبودند، اما علي بن موسي الرضا علیه السلام در سفر خودشان به ایران، جلوه و فضایل امامت را به ایرانیان نشان دادند و در واقع، مردم را  تكان دادند و دل آنها را متمایل به علی بن ابی طالبعلیه السلام کردند. لذا، اين افتخار برای  کشور ایران هست، در واقع علي بن موسي الرضا به اين خاك وارد نشد، بلکه به دلهای مردم وارد شد که هنوز هم در اين دل‌ها جا دارد.

حركت اسلامي بعد از عصر ائمه علیهم السلام متوقف نشد و امتداد پيدا كرد و بزرگاني از علمای شیعه همواره در اين مسير قدم برداشتند؛ چرا که اساسا، مدينه فاضله‌اي كه اسلام آن را براي انسان‌ها ترسیم کرده، با تحقق و اجرای احکام تبلور می‌یابد؛ همان طور که شفای مریض با عمل به نسخه دکتر اتفاق خواهد افتاد، نه با خواندن و قرائت نسخه دكتر. از این رو، نزول قرآن مجید، فقط برای قرائت آن به خصوص در مجالس فاتحه و ترحيم نیامده، تا قرائت آن ثواب داشته باشد؛ بلكه قرآن كتاب عمل است، و اگر دستورات و احكام آن مورد اجرا و عمل قرار نگیرد، صرف قرائت آن ارزش و قیمتی ندارد.

بدين ترتيب هرچند با نام اسلام و قرآن، حركت اسلامي در ايران شروع و امروزه نيز بيداري اسلامي در دنيا رخ داده، ولی باید این نکته را فراموش نکنیم که اصلا بيداري اسلامي در غیر خط علوی و فاطمی شكل نمي‌گيرد. و لذا، آنچه در كشورهاي عربي اتفاق افتاد و مشاهده شد، بيداري نبــــــــــود؛ چرا که آنان بر این باورند که مراد از اولی الامر در آیه « أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ »[2] افرادی هستند که امروز، زمام مسلمانان به دست آنهاست، حتی اگر با توطئه و كودتا بر سر كار آمده باشند؛ لذا چون قدرت دارند، و مسلط هستند، بايد از آنها اطاعت كرد و بلکه اطاعت آنها واجب است .

به راستی، آیا نزول قرآن برای اقتدار بخشیدن به سلاطین جور و نيز امثال شیخ نشین‌های خلیج است؟ آیا چنین قرآنی قابل التزام است؟ یعنی آیا به دستور قرآن، اطاعت ظالم و كودتاچي ظالم واجب است؟! اسلام منحرف امروز در برخی از این کشورها، ادامه خط جاهليتی است كه به عنوان جاهليت عرب بني اميه در صدر اسلام شکل گرفت و بدان عمل شد؛ به طوری که اسلام را از محتوای اصیل آن خالي کردند و اسلام حقیقی در خانه علي و فاطمه سلام الله علیهما است.

قیام امام خمینی، ادامه حرکت تاریخی فقهاست

اما در ایران، همان مسير و حركت اصيل اسلامي که با ظهور پيغمبر وائمه طاهرين علیهم السلام شروع شد، به وسيله يك مرجع عظیم الشان تقليد، ادامه پیدا کرد و انقلاب ما پیروز شد. البته، برای این انقلاب و پیروزی آن، 1400 سال آبرو صرف شده تا در زمان ما، این پشتوانه عظیم تاریخی، براي شخصيتي از تبار بزرگان و علمای امامیه که حركت شیعی را در طول تاريخ شكل دادند، قدرتی را فراهم آورد تا او به حق، قيام كند و اين نهضت را به راه بياندازد.

بدون تردید، باید گفت که سرمايه اين نهضت و سرمايه اين حركت، آبرو و حيثيت 1400 ساله علمای شیعه است تا آنکه مردي از تبار مرجعيت شيعه و قلب حوزه شيعه، و متولي تمام تفكر و مکتب ائمه علیهم السلام ، در مقابل مکتب مخالفان، نهضت را به پیروزی رساند، تا فرصتي پدید آید كه مكتب علوي براي مردم تبلیغ و نشان داده شود.

ایمان شیعی، رمز پایداری نظام اسلامی است

بنابراین، وظیفه و مسولیت امروز ما در ادامه این حرکت، بسیار سنگین است و همه مردم انتظار دارند تا ظلمي كه در طول تاريخ به آنها شده در اين مسير جبران شود و مکتب و محاسن اهل بیت علیهم السلام و آرمان‌های صدیقه طاهره سلام الله علیهابه خوبی به مردم دنیا معرفی گردد. حركت اصيل اسلامي بر اساس اهداف مقدسی شكل گرفته و تا امروز هم ادامه پيدا كرده است درحالی که در طول سي پنج سال گذشته هجمه‌ها و دشمنی‌های زیادی حتی تهدید با بمب اتمی و سلاحهای پیشرفته اتفاق افتاده، ولی، هیچکدام از آنها نتوانست نظام را به زانو در آورد. همانگونه که متوكل نتوانست حركت شيعه را در آن عصر متوقف كند؛ چون آن ايماني كه  شیعه دارد مثال زندنی است و تا زماني كه آن ايمان در دلهاي ما باشد، و شعار توحید در سر لوحه کار ما باشد، و اخلاص برای خدا در زندگي ما مطرح باشد، موفقیت ادامه پیدا می‌کند.

آيت الله العظمي بروجردي رحمة الله علیه در اواخر عمر شریفشان می‌فرمودند که عمر ما گذشت، اما كاري براي خدا نكرديم. به ایشان عرض شده که شما مرجعيت و زعامت شيعه را داشتيد و اين همه شاگرد تربيت كرديد و اين همه بناها مانند مسجد اعظم را ساختيد و نباید این گونه بفرمایید. اما ايشان، در جواب با حالت گریه اين حديث قدسي را خواندند : « وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِيرٌ » ؛[3]  یعنی، عمل را براي خدا خالص كن زيرا آن كسي كه داوری میکند ناقد[4] هست، خدا ناقد است و  فقط عمل خالص را مي­پذيرد .

در حدیث قدسی آمده است که « أَنَا خَيْرُ شَرِيكٍ‏ مَنْ أَشْرَكَ مَعِي غَيْرِي فِي عَمَلِي لَمْ أَقْبَلْ إِلَّا مَا كَانَ لِي خَالِصا » ؛[5] یعنی اگر ديگري را در كنار من قرار دادي، من كل عمل را  به او مي‌دهم آن را نمي‌خواهم .

سخن آخر آنکه تبلور و تجلي حركت اسلامي، بر عملکرد ما مبتني است که باید عملكردهايمان را خالصانه كنيم. هر زمان مانند جنگ بدر که مسلمانان پيش رفتند، در فكر مقام و بهره برداری از اين جنگ‌ها و کسب غنيمت نبودند، پيروز شدند و هر زمان که این افکار در ذهن آنان آمد، شکست خوردند؛ مانند جنگ احد. لذا اگر مي­خواهيم رشد داشته باشيم و از آمريكا نترسيم باید از نفس خود و از بي‌اخلاصي در عمل خود بترسیم. آمريكا نهایتا، اقتصاد ما را مختل مي­كند و زندگي ما را سخت­تر مي­نماید؛ در حالی که آنچه به ما لطمه مي‌زند از دورن خود ماست. پس باید قدردان بود و دانست که آن حركتي كه ابرقدرت‌ها را لرزاند، نیروی ایمان، اخلاص و توحید کلمه بود؛ بايد بدانيم زماني كه مشت‌ها، توان‌ها و فريادها يكي شد آمريكا و عواملش را ساقط کرد. امروز، وظيفه ما سنگين که حفظ اين ميراث است، وظیفه ای سنگین است و بايد با خلوص همراه باشد. باید مردم را با خلوص نیت به ادامه راه امیدوار کرد به همان راه و آرمانی که از روز اول، پيغمبر خدا و ائمه طاهرين علیهم السلام دنبال آن بودند و مرجعيت شيعه و امام آن را دنبال کردند و امروز، نیز مقام معظم رهبري حفظه الله بر اساس همان آرمان‌ها هدایت گری می‌فرمایند.

پی ما بايد امانتدار خوبي باشيم و خدا نكرده نباید عملي از  ما صادر شود كه خيانت به اين آرمان‌ها و خيانت به اين ميراث و سرمايه 1400 ساله حركت مبتنی بر آن باشد.

اميدوارم خداوند عالم شما عزيزان را در مسيري كه هستيد موفق بدارد و بتوانيد مصمم در اين مسير به حركت ادامه دهيد.                                   والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته



[1]سوره یونس، آیه 102 .

[2]سوره نساء، آیه 59 .

[3]بحار الانوار، ج13، ص 432 .

[4]ناقد يعني، در زمانهاي گذشته پول خودِ طلا و نقره بود صرافها گاهي اين پول و سكه دست آدمهاي بي تقوا ميافتاد بغل سكه و پول را مي¬تراشيدند و يك ذره از طلا و نقره كنده مي¬شد، مردم عادي تشخيص نمي دادند بغل سكه و پول تراشيده شده، اما صراف مي¬فهميد به اين افراد مي¬گفتند ناقد .

[5] الکافی، ج 2، ص 295.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • ...
  • 42
  • ...
  • 43
  • 44
  • 45
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • حوادث روزهاي شنبه و يک شنبه - پنجمين و ششمين روز پس از شهادت مصادره اموال
  • حوادث روز جمعه - چهار روز پس از شهادت اتمام جمع آوري قرآن
  • حوادث روز چهارشنبه - دو روز پس از شهادت جمع آوری قرآن
  • حوادث روز سه شنبه - یک روز پس از شهادت بیعت عمومی
  • حوادث روز دوشنبه - روز شهادت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله •آخرین نماز پیامبر صلی الله علیه و آله
  • حوادث روز چهارشنبه - دو روز پس از شهادت اولین هجوم مقدماتی
  • تبلیغات محیطی نقش تعیین کننده ای در فضا سازی اجتماعی به جهت سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد
  • این پایگاه ها که در واقع نماد بیرونی عزاداری می باشند هیئاتی سیّار هستند که در مناسبت های مذهبی از عزاداران اهلبیت علیهم السلام پذیرایی می کنند.
  • اخراج اهل فدك توسط غاصبين
  • اعطاي فدك به فاطمه (عليها سلام)
  • مشخصات فدک آغاز فدك فدك كجاست؟[
  • اندكى پس از شهادت حضرت صدّيقه طاهره فاطمه سلام‏ اللّه‏ عليها فرزندان آن حضرت
  • محدّثان گزارش كرده‏ اند كه دخت گرامى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم بدين بيان نيز به امام اميرالمؤمنين عليه‏ السلام وصيّت فرمود:
  • امام صادق علیه السلام نقل فرمود كه حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه‌هاي آخر زندگي خطاب به علي علیه السلام فرمود:
  • همچنين حضرت زهرا سلام الله علیها در كلمات ارزشمند ديگري، به امام علي علیه السلام وصيّت فرمود:
  • صدیقه طاهره سلام الله علیها در لحظه‌هاي واپسين زندگي به اميرمؤمنان علي علیه السلام فرمود:
  • از حضرت امام صادق عليه‏ السلام پرسيده شد: چرا فاطمه عليهاالسلام «زهراء» ناميده شده است؟ امام عليه‏ السلام فرمود:
  • تصوير هشتم حضرت امام صادق عليه‏ السلام فرموده است:
  • تصوير هفتم حضرت امام باقر عليه‏ السلام فرموده است:
  • تصوير ششم حضرت امام سجّاد عليه‏ السلام نقل كرده كه پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم فرموده است:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آمار

  • امروز: 53
  • دیروز: 67
  • 7 روز قبل: 489
  • 1 ماه قبل: 2081
  • کل بازدیدها: 74327

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آرشیوها

  • اسفند 1394 (52)
  • بهمن 1394 (13)
  • دی 1394 (8)
  • آذر 1394 (2)
  • آبان 1394 (92)
  • اردیبهشت 1393 (9)
  • فروردین 1393 (8)
  • اسفند 1392 (53)
  • بهمن 1392 (31)
  • بیشتر...

خبرنامه

وبلاگ های من

  • هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس