190 گناه زبان ، زبان حسنات و آفات آن ، نویسنده : عظیم زرینی
3- آرزو وابراز آن
;” lang="FA">
4. ادعا نمایی
5. استهزاء و تمسخر
6. اظهار فقر و نادانی
7. اظهار نظر نادرست در مسائل دینی
8. ابراز نظر در کار مردم
9. اعانت بر قتل مومن
10. افترابر خدا و رسول
11. افشاگری
12. افک،نسبتی زیان بار
13. ((اُف)) گویی به پدر و مادر
14. امر به قتل انسان بی گناه
15. امر به بخل و امساک
16. انتقاد علنی
17. انکار و تکذیب
18. اهانت و تحقیر
19. بازگویی خیر
20. بازگویی تمام شنیده ها
21. بحث و مجادله
22. به خود بالی و تفاخر ورزی
23. بدزبانی
24. بدعت گذاری
25. بدگویی
26. بریدن کلام دیگران
27. بازگویی ضعف ها و کمبود ها
28. بازگویی گناه
29. بلند سخن گفتن
30. بهتان گفتن
31. بیان سر های شخصی
32. بیهوده گویی
33. پاسخ به پرسش دیگران
34. پاسخ به ندانسته ها
35. پراکنده گویی
36. پرسشهای مغرضانه
37. پرسو و جو از اسرار
38. پرسش های بیجا
39. پر گویی
40. پند های غش آلود
41. پند بیجا و آشکار
42. پوزش های بیجا و بی مورد
43. تبریک و تهنیت بی جا
44. تجاهل
45. تحریف
46. تکذیب و تخطئه اقوام دیگر
47. ترویج باطل
48. تشبیت
49. تشکیک
50. تشویق (بی جا و بسیار شلوغ )
51. تعبیر خواب
52. تعییر به عیب و گناه
53. تفسیر به رای
54. تفسیق غیر فاسق
55. تکرار
56. تکفیر مومن
57. تکلیف ما لایطاق
58. تلقین به باطل
59. تنازع کلامی
60. تندروی
61. تندی با استاد
62. تهدید
63. تهمت
64. ثنا خوانی
65. جاسوسی
66. جانب داری از خیانت
67. چاپلوسی
68. چند پاسخ به یک پرسش
69. خطای در تعبیر
70. خواندن خیر خدا
71. خواندن قرآن
72. خود ستایی
73. خرده گویی
74. خوض در باطل
75. خیانت در مشورت
76. داوری
77. درشتی گفتار
78. درمان آگاهانه و نا آگاهانه
79. دروغ
80. دروغ بستن بر خدا و رسول
81. دروغ در شهادت
82. دروغ در وعده
83. دروغ انگاری ندانسته
84. دروغ انگاری حقایق دینی
85. دروغ انگاری احکام اسلامی
86. دشنام
87. دشنام به پیامبر
88. دشنام به خدای مشرکان (چون آنها هم به خدای ما دشنام میدهند)
89. دعاهای اضطراری(در موقع گرفتاری دعا می کنند ولی در خوشی شرک می ورزند)
90. دعای ممنوع (چیزی که امکان ندارد مخواه)
91. دعاوی بدون دلیل
92. دعوت به مبارزه
93. دو رویی –دو زبانی
94. دیگری را به خیر شایسته تر ندانستن
95. راست های فتنه خیز
96. رایزنی با نا اهلان
97. رد خداوند
98. رنجاندن فقیران
99. زخم زبان
100. سوال (سوال وقتی زیاد شود نا خشایند شود)
101. سوال و تکدی
102. سوال از نا اهلان
103. ستیزه جویی
104. سخن های نا باورانه
105. سخنان بی فایده
106. سخن از ذات خدا
107. سخنان اندوه ناک
108. سخنان نسنجیده
109. سخن چینی
110. سخنان خنده آور
111. سخنان درگوشی
112. سخنان زشت و نا هنجار
113. سخنان زیاد از شان
114. سخنان نا گفتنی
115. سخن گفتن با نا محرم
116. سخنان ننگ
117. سخنان تکلف آمیز
118. سخنان خسته کننده
119. سخنان ضد و نقیض
120. سخنان هزل آمیز
121. سرزنش
122. سرکوفت و طعن
123. سعایت
124. سلاطت و پر خاش
125. سلام های نا بجا
126. سوگند
127. سوگند نا بجا
128. شایعه سازی
129. شتاب در پاسخ
130. شتاب در رد و قبول
131. شریک قرار دادن برای خدا
132. شکوه و شکایت
133. شماتت
134. شوخی
135. صدا زدن های زشت
136. ضمانت
137. طرفداری از باطل
138. طلب آمرزش برای اهل شرک
139. ظلم و ستم
140. عذر تراشی
141. علم آموختن به نا اهلان
142. عیب جویی و غیبت
143. غلو و اغراق
144. غنا و آواز
145. فال بد
146. فریب و نیرنگ
147. کار شکنی
148. کلام بیش از ظرفیت
149. کلام فتنه انگیز
150. کلام قبل از سلام
151. کلام کفر آمیز
152. کلمات لغزنده
153. کلمه حق منتهی به باطل
154. گستردن فساد و فحشا
155. گفتار های باطل
156. گفتار های سرزبانی
157. گفتار های بی عمل
158. گفتار های خصومت
159. گفتار های خلاف تقیه
160. گفتار های ندامت
161. گفتار های ابلهانه
162. گفتگوهای غیر خدایی
163. گمراه کردن
164. گناه را به گردن دیگری انداختن
165. لاف و گزاف گفتن
166. لعن مومن
167. لغزش در گفتار
168. لغزش یابی
169. مرده خواندن شهید
170. مرده ستایی باطلانه
171. منت و بازگویی احسان
172. منفی بافی
173. میانجیگری(میانجیکری ناپسندیده )
174. ناچیز شماری گناه
175. ناسپاس و کفران
176. ندانسته سخن گفتن
177. نرم سخن گفتن زنان و مردان
178. نسبت زنا
179. نسبت بد به خدا و پیامبر و امامان
180. نفرین
181. نقل کلمات آبرو ریز
182. نکوهش
183. واداری به زشت ، بازداری از نیک
184. وعده بدون یاد خدا
185. وعده غیر قابل وفا
186. هجو و هجو گویی
187. هم سخنی با خرده گیران آیات
188. همسخنی با دروغگویان
189. همکاری و هم اندیشی با ستمکاران
190. همکاری با باطل
…………………..
زبان حسنات و آفات آن
نویسنده : عظیم زرینی
گوناگون
همدانپيام: زبان يكي از بزرگترين نعمتهايي است كه خداوند متعال از سر لطف و مهرباني در بدن انسان قرار داده است كه بتواند با آن زندگي شاداب و شيرين و آرامبخشي همراه با ارتباط با ديگران داشته باشد. با زبان است كه انسان ميتواند با ديگران ارتباط داشته و از زندگي لذت ببرد. با ديگران صحبت كند به درد دل آنان توجه كند و حرفهاي ديگران را گوش دهد و در تعامل به سخنان آنان جواب دهد و با زبان نيازهاي اجتماعي و روزمره زندگي خود را تهيه و برطرف ميكند، با ديگران به گفتگو مينشيند و درد دل ميكند و با بيان مسائل خود به آرامش ميرسد.
انسان با زبان ذكر ميگويد، عبادت ميكند و با خداي بزرگ راز و نياز ميكند و دعا ميخواند و التماس ميكند و از خداوند منان ياري و كمك ميخواهد. نام ائمه اطهار(ع) را به زبان ميآورد و ميخواهد كه با قرار گرفتن در راه آن به خداوند نزديك شود و به سعادت برسد.
با زبان از عملكرد نامطلوب خود توبه ميكند و با استغفار و پشيماني از عمل ناشايست خود از خداوند بزرگ ميخواهد كه او را عفو كند و از تقصيرات او درگذرد. با زبان ديدگاهها، نظرات، پيشنهادات و انتقادات، رضايت يا ناراضي بودن، دوستي و دشمني احترام و يا بيحرمتي، ادب و بيادبي، غم و شادي، آرامش و تشويق، علاقهمندي و نفرت، صبوري و بيحوصلگي، دلسوزي و تعصب، مهرباني و توجه داشتن، معايب و محاسن و… بيان ميشود.
زبان بر اساس استفادههايي كه انسان از آن ميكند دو جنبه دارد. يكي جنبه مثبت همراه با استفادههاي معنوي و ارزشي و ديگر جنبه منفي همراه با استفاده زشت و ناپسند؛ البته اگر زبان را به جنبههاي مثبت سوق دهيم ميتوان استفادههاي ارزشي و معنوي از آن برد؛ در غير اين صورت بيراهه رفته و اثرات بسيار زشتي بر شخصيت انسان خواهد گذاشت.
چرا كه اگر زبان به راههاي زشت و ناپسند سوق پيدا كند آن موقع است كه با اين زبان به ديگران توهين و بياحترامي ميكند، داد و فرياد ميكند، فحاشي مينمايد و ارزشي براي ديگران قائل نميشود.
با اين زبان چقدر انسان معصيت ميكند، به ديگران تهمت و افترا ميزند، با آبروي ديگران بازي ميكند، پشت سر ديگران غيبت ميكند و چقدر خانوادهها با اين زبان از هم جدا و پاشيده شدهاند. غيبت ميكند و با همين زبان ميگويد غيبتش نباشد و چقدر انسانهاي مومن و صادقي كه با زبان ديگران با آبروي آنان بازي شده است.
با اين زبان چه بسيار حرفهايي كه به عنوان امانت نبايد بيان ميشد متأسفانه بيان شده و چه بسيار رازهايي كه نبايد فاش ميشد افشا گرديده و چه مسائل محرمانهاي كه ميبايست محرمانه ميماند برملا شده و چه دوستان و اقوام و خانوادههاي زيادي را كه از هم جدا كرده است.
با اين زبان چه بسيار انسانهايي كه با رعايت نكردن آن شخصيت و منش خود با بيان حرفهاي زشت و ناپسند و شوخيهاي نابجا و گاهي با عربده كشيدن زير سوال برده و جايگاه و شخصيت خود را از بين بردهاند.
و چه تعداد مبلغاني كه با زبان خود به جاي جذب افراد به دين و مسجد آنها را از دين زدهاند و باعث بدبيني آنان شدهاند و مرتكب گناه گرديدهاند. و اما در مقابل چه بسيار انسانهايي كه با اين زبان ارزش و اعتبار پيدا كردهاند و در جامعه انسانهاي مطلوب و درست و اثرگذار گرديدهاند، مورد احترام مردم قرار گرفتهاند و ميگيرند، زبان خود را حفظ كرده و از هر گونه حركتي كه جايگاه معنوي او را ضايع كند پرهيز ميكند تا بتواند حداكثر بهره را از اين دنيا ببرد. راستي مگر اين دنيا چقدر ارزش دارد كه بعضي از انسانها از اين طرف به آن طرف ميزنند قسم ميخورند و زمين را به آسمان ميدوزند تا چند صباحي زندگي کنند در صورتي که اين طرز زندگي ارزش ندارد؛ چرا كه اين رذالت است.
در آخرت و در موقع محاكمه انسان طبق آيات و روايات اولين كاري كه انجام ميشود بستن زبان انسان است تا ديگر نتواند توجيه كند و بهانه بياورد و اين طرف و آن طرف كند اما آنچه كه مهم است اينكه ما ميتوانيم با اين زبان و رعايت همه جانبه آن هم زندگي دنيوي خوبي همراه با معنويت داشته باشيم و آخرت خود را نيز درست كنيم مگر اين دنيا چقدر ارزش دارد كه انسان به خاطر كوچكترين منفعت آن با زبان خود را ضايع نمايد و به دنبال توجيه اشتباهات خود باشد.
به جاي استفاده خدايي از اين زبان اقدام به غيبت و تهمت به ديگران برای حفظ خود و خوب جلوه دادن اعمالش ميکند.
اما انسانهاي بزرگي كه در طول دوران زندگي بشر شناخته شده و منشأ خير و بركت براي جامعه خود بوده، شده و ميشوند با رعايت زبان و استفاده معنوي و خدايي از اين نعمت الهي بوده و از آن حداكثر استفاده را بردهاند و به مقام بلند انسانيت رسيدهاند و مردم از آنان بهره برده و در كنار آنان آرامش پيدا كردهاند.
آنچه مسلم است اين كه اگر انسان ميخواهد به جايگاه والاي انسانيت برسد بايد قدر اين نعمت الهي را بداند از اين نعمت الهي حداكثر بهره را ببرد و دنيا و آخرت خود را تضمين نمايد.
و چه زيبا امير مومنان حضرت علي(ع) در خطبه 94 در مورد نصحيت به مردم ميفرمايد: «خدا شما را بيامرزد، اعمال نيكو را بر اساس نشانههاي روشن (راه و رسم آشكار عترت پيامبر(ص)) انجام دهيد؛ زيرا راه روشن است و شما را به خانه امن و امان دعوت ميكند.» هم اكنون در دنيايي زندگي ميكنيد كه ميتوانيد رضايت خدا را به دست آوريد با مهلت و آسايش خاطري كه داريد اكنون نامه عمل سر گشاده و قلم فرشتگان نويسنده در حركت است بدنها سالم و زبانها گوياست. توبه مورد قبول و اعمال نيكو را ميپذيرند.
آنچه مسلم است اين است كه راه براي انسان مشخص است و باید با استفاده مطلوب از نعمتهايي كه خداوند در اختيار او گذاشته است بتواند رضايت خداوند متعال را به دست آورد و آخرت خود را بسازد و زندگي دنيوي خود را زير بنايي براي زندگي اخروي خود نمايد.
انسان وقتي اعمال نيك داشته باشد و هر قدمي كه بردارد رضاي خداوند در آن باشد مطمئناً تمام اعضاي بدن به خصوص زبان در راه خدا قرار ميگيرد و ميتواند زندگي معنوي داشته باشد؛ يعني هر قدمي كه بر ميدارد و هر نگاهي كه ميكند و هر دستي كه تكان ميدهد و هر چيزي كه ميخورد و هر چه كه ميشنود و هر چه ميگويد همهاش براي رضاي خداوند باشد آن موقع زندگي معنوي و خدايي خواهد داشت.
همچنين امير مومنان علي(ع) در خطبه 41 ميفرمايد: «اي مردم وفا همراه راستي است كه سپري محكمتر و نگهدارندهتر از آن سراغ ندارم آن كسي كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد.» اما امروز در محيط و زمانهاي زندگي ميكنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را زيركي ميپندارند و افراد جاهل آنان را اهل تدبير ميخوانند.
پس لازم است كه انسان از هرگونه حيله و نيرنگ پرهيز نمايد؛ چرا كه انسان تا كي با زبان و حيله و نيرنگ ميتواند خود را حفظ نمايد و به فرموده امام علي(ع) «كسی كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي استفاده ميكند.» حال بهتر و شايسته نيست كه انسان از هر گونه حركت زشت و ناپسند آن هم توسط زبان پرهيز نمايد و در راه خداوند متعال قرار گيرد و آخرت خود را با اعمال و زبان پاك و حركات خداپسندانه تضمين نمايد و طوري عمل کند كه همه وجودش خدايي باشد.
باز هم حضرت علي(ع) در خطبه 103 ميفرمايند: «اين روزگاري است كه جز مومن بينام و نشان از آن رهايي نيابد.
در ميان مردم است او را نشناسند و در ميان جمعيت كه نباشد كسي سراغ او را نگيرد آنها چراغهاي هدايت و نشانههاي رستگارياند نه فتنه انگيزند و اهل فساد و نه سخنان ديگران و زشتي اين و آن را به مردم رسانند خدا درهاي رحمت را به روي آنان باز كرده و سختي عذاب خويش را از آن گرفته است.» پس آنچه مهم است اين است كه انسان بايد زبان خود را كنترل كند؛ زيرا سرمنشأ تمام گناهان زبان است و شايسته راه اين است كه انسان به طور مستمر مواظب زبان خود باشد و وارد گناه نشود.
در اين رابطه باباطاهر همداني چه زیبا گفته:
خوشا آنان كه ا… يارشان بي/ كه حمد و قل هو ا… كارشان بي
خوشا آنان كه دايم در نمازند/ بهشت جاودان بازارشان بي
واي از روزي كه قاضيمان خدا بو/ سر پل صراطم ماجرا بو
به نوبت بگذرند پير و جوانان/ واي از آن دم كه نوبت از آن ما بو
حال انسان بايد قدر و منزلت خود را بداند اعمال نيكو و پسنديده انجام دهد و با زبان، شاكر نعمتهاي خداوند باشد و به طور كلي با اين زبان طوري عمل نكند كه آخرت خود را فداي زرق و برقهاي اين دنيای زودگذر و بيوفا كند؛ چرا كه اگر انسان زبان خود را كنترل و حفظ كند ميتواند به درجات عاليه انساني برسد و به جايي مي رسد كه جز خدا كسي را نميبيند و هر عملي و حرفي را براي رضاي خدا انجام ميدهد. اميد است همگي ما با حفظ زبانمان آخرت خود را درست كنيم و شيفته اين دنيای چند روزه و بيوفا نباشيم.