آفات خطرناک زبان
آفات خطرناک زبان
ما بنده هستیم و باید ابزار و نعمت های خدا را در راهی که مورد رضای خداوند است به کار گیریم، نه آن که آن را خلاف رضای خدایی یا در جایی دیگر به کار گیریم که این ناشکری نعمت است.
زبان یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی است، نعمت های الهی همه بزرگ هستند و قابل شمارش نیستند، اما زبان از بزرگ ترین نعمت های الهی است؛ صحبت کردن قدرتی است تکوینی که خداوند در مغز انسان قرار داده، خداوند به ما تعلیم سخن گفتن داده و این قدرتی تکوینی است که همه دارند اما خدا بین انسان و قلبش حائل است و گاهی قصد می کنیم چیزی بگوییم اما خدا ما را پشیمان می کند.
امام(علیه السلام) در واقع می گویند خدایا قدرت بیان داده ای توفیق هم بده این نعمتت را در جایی که رضای تو است به کار بگیرم زیرا تو می توانی جلوی آن را بگیری.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند مۆمنان کسانی هستند که صحبت کردنشان خلاف رضای حق نیست .
در صدر اسلام آن قدر پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) توصیه به حفظ زبان کرده بودند که بعضی صحابه زیر زبان خود ریگ می گذاشتند تا هنگام سخن گفتن به مشکل بیفتند و در مورد صحبت کردن و سخنان شان فکر کنند.
خداوند می فرماید به عزت و جلال خودم تو را عذابی بکنم که هیچ یک از موجوداتم را چنین عذابی نکرده ام زیرا به واسطه تو چه خونهای ناحقی ریخته شد و در ادامه خاطرنشان کرد: زبان دو زندانبان دارد، اولی دندان و دومی لب ها و همان گونه که زبان امکان انجام امور خیر بی نهایت دارد، در مسیر گناه نیز تا بی نهایت امکان پیش روی دارد.
ما بنده هستیم و باید ابزار و نعمت های خدا را در راهی که مورد رضای خداوند است به کار گیریم، نه آن که آن را خلاف رضای خدایی یا در جایی دیگر به کار گیریم که این ناشکری نعمت است.
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند زبان تو کلید هر کار خیر و کلید هر کار شر است، لکن آن را زندان کن و آن جایی که به دردت می خورد و سبب نجات تو است بازش کن و در غیر آن در زندان نگه اش دار؛ بسیاری از معصیت ها احتیاج به خرج کردن و مقدمات دیگر دارد و همه جا ممکن نیست اما گناهان زبان در همه جا و بدون هیچ خرجی انجام شدنی است لکن تنها احتیاج به شنونده دارد.
سخن بیهوده و غیبت ، خود صاعقه اى استهلاك كننده كه گفته اند : مَثَل غیبت كننده ، چون كسى است كه با منجنیقى حسنات خویش را به شرق و غرب دراندازد ، و دیگر از حسنات تهى و خالى گردد
زبان با یك تهمت نابجا، یا یك دروغ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى گناهى را بریزد، یا مال و جان بى تقصیرى را بر باد دهد.
زبان مى تواند با گفتار الهى بین دو نفر رااصلاح نموده، آبروى مسلمانى را حفظ كند، و مال و عرض مۆمنى را از خطر برهاند آرى! این است طاعت بزرگ او . در حالى كه هر یك از اعضاى انسان می تواند وسیله اى براى شیطان و شیطان ها باشد; ولى بزرگان دین درباره «زبان» فرموده اند: وَ اِنَّهُ اَعْظَمُ آلَةِ الشَّیْطانِ فى اسْتِفْواءِ الاِْنْسانِ: زبان بزرگترین وسیله براى شیطان در گمراهى انسان است.
ایمان به خدا و قیامت را ضامن آراسته شدن زبان به حسنات، و پاك ماندنش از سیئات قرار مى دهد.
سرعت گیر تقوا
مۆمن در اسلام با كمربند تقوا و خوف از خدا و ایمان به روز جزا، زبانش را از آلودگى حفظ كرده و سعى مى كند، این عضو حساس به طور دائم در راه خدا قرارگرفته، و جز اجراى مسائل ایمانى و گفتار خدایى و كلام نیكو با مردم برنامه اى نداشته باشد .
در كتاب پر قیمت «منهاج العابدین» در باب زبان چنین مى خوانیم: «بر تو باد اى برادر كه زبان نگه دارى و در ضبط و قیدآورى، كه او سركش ترین عضویست از اعضاء و طغیان و فساد و عدوان او بیشتر است.»
دو
از «سفیان بن عبد الله» روایت است كه گفت به رسول خدا (صلى الله علیه وآله) گفتم: ما اَخْوَفُ ما تَخافُهُ عَلَىَّ فَقالَ هذا وَاَخَذَ بِلِسانِ نَفْسِهِ: اى رسول خدا ! از چه چیز بر من بیشتر مى ترسى؟ فرمود : این و زبان خود با دست گرفت . و از «یونس بنعبید» نقل كردند كه گفت : نفس خود را این گونه یافتم كه رنج روزه را در گرماى سخت مى توانست كشید ; اما ترك كلمه اى كه به كار نمى آید نمى توانست كرد.
آثار حفظ زبان
اول: آنچه «ابوسعید خُدْرى» روایت كرده است كه: چون بنى آدم بامداد برخیزد، تمام اعضاى او به نزد زبان او بگریند و گویند به خدا تو را سوگند مى دهم كه راست باشى كه اگر تو راست باشى ما همه راست شویم و اگر تو كژ روى ما كژ شویم، و معناى این نشانه آن است كه نطق زبان در اعضاى آدمى اثر مى كند ،چه به توفیق و چه به خذلان، و مۆكد این معنى حكایت «مالك بن دینار» است كه گفت: چون در دل خود قساوتى و در تن سستى و در روزى حرمان بینى بدان كه سخن بیهوده گفته باشى .
دوم: آنكه حفظ وقت خویش كنى، كه بیشترین سخنى كه آدمى بر زبان آورد، به غیر ذكر خداى تعالى، لغو باشد و وقت بدان ضایع گردد.
حق زبان ، منزّه داشتتن آن از زشت گویى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زیاده گویى هاى بیهوده و نیكى به مردم و خوب گفتند درباره آنان است
«حسان بن ابى سنان » به غرفه اى گذشت كه نوساخته بودند، پرسید كه چند روز است كه این بنا نهاده اند؟ پس روى به نفس خود كرد و گفت : اى نفس مغرور ! تو را به این چكار ، چرا سئوال بى معنا مى كنى؟ و نفس را با یكسال روزه گرفتن عقوبت كرد .
مى گویند : فقیه بزرگ ، حضرت آیت الله العظمى بروجردى یك روز در هنگام بحث در یك مسئله فقهى درباره یكى از شاگردان خودعصبانى شد و سخن تندى به او گفت ، پس از درس او را خواست و سخت از اودلجویى كرد ، آنگاه با خداى خود پیمان بست كه یك سال تمام روزه بگیرد تابا جریمه شدن نفس با یك سال روزه ، از چنان عملى براى همیشه مصون بماند.
سوم : حفظ اعمال صالحه است كه هر كه زبان نگه ندارد و سخن بسیار گوید ،به ناچار در غیبت مردمان افتد و سخن بیهوده و غیبت ، خود صاعقه اى استهلاك كننده كه گفته اند : مَثَل غیبت كننده ، چون كسى است كه با منجنیقى حسنات خویش را به شرق و غرب دراندازد ، و دیگر از حسنات تهى و خالى گردد.
نقل مى كنند كه به یكى از عرفا گفتند : فلان كس غیبت تو را كرد . آن عارف طبقى رطب نزد او فرستاد و گفت : شنیدم كه تو حسنات خود را به هدیه نزد من فرستادى ، خواستم كه آن را تلافى كرده باشم .
چهارم : ترك سخن كه تركآن سلامت از آفت هاى دنیا است ، و به تعبیر دیگر حفظ كردن زبان از گفتارى كه خدایى نیست و ضربه از پى دارد .
پنجم: ذكر آفات آخرت و عاقبت آن است و در این باب یك نكته بگویم : بدان كه آنچه گویى یا سخن حرام باشد یا مباح ، اگر حرام باشد و محظور ، خود عذاب خداى در زیر آن است كه طاقت آن ندارى كه در حدیث است كه : رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه فرمود كه : «آن شب كه مرا به آسمان بردند ، قومى را دیدم كه مردار مى خوردند گفتم : اى جبرئیل ایشان كیستند؟ گفت : كسانى هستند كه گوشت مردگان خورند.»
آفات خطرناك زبان
كتاب هاى مهم اخلاقى آفات زبان را در بیست مورد شمرده اند، و در محور هر یك ازآفات به شرح و بسط مسئله اقدام كردهاند. در این مقال به ذكر عناوین بیستگانه اكتفاء كرده و تفصیل آن را به مطالعه و تحقیق خوانندگان واگذار مى كنیم: «هیچ سخنى را به زبان نمى گوید جز این كه نزد آن [براى نوشتن و حفظش] نگهبانى آماده است.»
1ـ سخن گفتن، در چیزى كه سود و منفعت براى شنونده ندارد. 2ـ اضافه و زیادى گفتن در حدى كه، باعث رنج و زحمت دیگرانشود. 3ـ باطل گفتن. 4ـ مراء و مجادله كردن. 5ـ پیچیده و مغلق گفتن، در حدى كه مستمع نتواند از گفتار استفاده كند. به تعبیر دیگر: هنرنمایى كردن براى نشان دادن شخصیت علمى خویش. 6ـ فحش و ناسزا و بدگویى. 7- بى جا لعنت كردن مردم 8ـ غنا. 9ـ شوخى. 10ـ مسخره و استهزاء كردن مردم. 11ـ سخن گفتن به صورتى كه در مردم ایجاد دشمنى كند. 12ـ فاش كردن اسرار مردم. 13ـ وعده دروغ . 14ـ دروغ . 15ـ غیبت. 16ـ سخن چینى و نمامى. 17ـ دو زبانه بودن. 18ـ تعریف و تمجید و مدح بى جا یا تملق گویى. 19ـ سئوال بى مورد. 20ـ تهمت .
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند زبان تو کلید هر کار خیر و کلید هر کار شر است، لکن آن را زندان کن و آن جایی که به دردت می خورد و سبب نجات تو است بازش کن و در غیر آن در زندان نگه اش دار؛ بسیاری از معصیت ها احتیاج به خرج کردن و مقدمات دیگر دارد و همه جا ممکن نیست اما گناهان زبان در همه جا و بدون هیچ خرجی انجام شدنی است لکن تنها احتیاج به شنونده دارد
زبان و ایمان
قال رسول الله(صلى الله علیه وآله): لا یَسْتِقیْمُ اِیْمانُ عَبْد حتّى یَسْتَقِیْمَ قَلْبُهُ وَلا یَسْتَقِیْمُ قَلْبُهُ حَتّى یَسْتَقِیْمَ لِسانُهُ.«ایمان هیچ بنده اى درست نشود تا آنكه دلش درست شود، و دلش درست نشود تا آنكه زبانش درست شود.»
حق زبان
قال السجاد(علیه السلام): حَقُّاللِّسانِ اِكْرامُهُ عَنِ الْخَنا وَتَعْویدُهُ الْخَیْرَ وَتَرْكُالْفُضُولِ الَّتى لا فائدَةً لَها وَالْبِرُّ بالنّاسِ وَحُسْنُالْقَوْلِ فِیهِمْ. «حق زبان، منزّه داشتن آن از زشت گویى و عادت دادنش به خوبى و هر فروگذاشتن زیاده گویى هاى بیهوده و نیكى به مردم و خوب گفتند درباره آنان است.»
حبس زبان
قال على (علیه السلام) : ِحْبِسْ لِسانَكَ قَبْلَ اَن یُطیلَ حَبْسَكَ وَیُردى نَفْسَكَ ، فَلا شَىْءَاَوْلى بِطُولِ سِجْن مِنْ لِسان یَعْدِلُ عَنِ الصَّوابِ وَیَتَسَرَّعُاِلىَ الْجَوابِ: پیش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن; زیرا هیچ چیز به اندزه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى شود و به جواب دادن مى شتابد، سزاوار زندان طولانى نیست.»
سفارشی به مۆمنان
جهت حفظ زبان از گناه، ذکر(یا علیم و یاحلیم) و طلب استغفار داشته باشیم .
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان