دیدار طلاب کردستان با حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته
بسم الله الرحمن الرحیم
تبریک به مناسبت میلاد امام عسگری و ایام الله دهه فجر
حضرت آیت الله علوی بروجردی دام ظله در دیدار با طلاب محترم استان کردستان، ضمن خیر مقدم به آنان، روز ولادت با سعادت امام ابومحمد حسن بن علي عسكري علیه السلام را به محضر والد بزرگوار ایشان، و مولا و مقتداي شیعه، حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجه و حضار در مجلس، تبريك داشتند و ايام دهه فجر و پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي را نیز تبریک گفتند.
طلاب تحت عنایت امام زمان هستند
ایشان در ادامه فرمودند: شما طلاب عزيز كه مسير تعلیم و تعلم دین را انتخاب كرديد و براي ياري امام زمان عجل الله فرجه حركت كرديد و سربازي ايشان را به عنوان هدف زندگي خودتان پذيرا شديد، قطعاً مورد عنايت خاص آقا حجت بن الحسن عجل الله فرجه هستيد.
رسمی شدن مذهب شیعه از زمان آیت الله بروجردی
ایشان با اشاره ارتباط نزدیک طلاب کردستانی با اهل تسنن، فرمودند: بيش از 50 سال پیش، با تلاش و پیگیری حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله سبب شد تا شیخ محمود شلتوت كه بزرگترين مقام علمي و فتوايي اهل تسنن و رئيس جامع الأزهر بود، فتوایی صادر کند كه در آن شيعه امامي اثني عشري را به عنوان مذهبی رسمي اعلام شود؛ اساسا، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بسيار آرزو داشتند كه اين فتوا صادر شود. چرا که در زمان سيد مرتضي كه مذاهب اربعه رسمي شدند، علمای سنی، با تلاشهاي بسيار مرحوم سيد مرتضي اما موفق نشد تا شيعه را همانند مذاهب چهار گانه اهل تسنن به عنوان مذهب رسمي اعلام كنند؛ ولی در زمان ایشان اين نقيصه جبران شد. و لذا، بیت ایشان، به نحوي خانه تقريب بين مذاهب است. جريان تقريب بين مذاهب به قدری مهم شد که کتابهایی مانند تفسير مجمع البيان طبرسي، كتاب مختصر النافع مرحوم علامه حلي در فقه و کتاب کلامی المراجعات مرحوم شريف الدين که آیت الله بروجردی به الازهر هدیه داده بود، توسط دانشگاه الأزهر چاپ شد. اينها از جمله اقداماتی بود كه در مقام تقريب در آن زمان انجام شد و قدمهايي بزرگي در این راستا محسوب میشد.
مبنای تقریب از دیدگاه آیت الله بروجردی رحمه الله
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله نسبت به مسئله تقریب دارای مبانی خاصی بودند و صرفا آن را به عنوان یک استراتژی (اشتراک در اسلام و منافع) قلمداد نمیکردند. ایشان شیعه را در شرایط موجود در میان همه مسلمانان، جمعیتی در اقلیت میدانستند، که در بین آنها زندگي ميكنند و با توجه به اینکه رویکرد شیعه مانند اسماعیلیه نیست تا کاملا به صورت یک جامعه بسته و مجزا از بقیه مسلمانان زندگی کند، باید به روش و سنت اهل بيت علیهم السلام و نحوه سلوک آنان با مردم آن زمان که مدارا و زندگی در میان سنیان بود، توجه کنند.
همزیستی اهل بیت با مردم زمان خود
اميرالمومنين علیه السلام 25 سال خانه نشين شدند و در مدينه از ایشان استقبال نميشد، در حالی که ايشان دوستان و ارادتمنداني در يمن داشتند، ولی هيچگاه برای ما نقل نشده كه ايشان در زندگي خودشان به يمن مهاجرت كنند و در آنجا زندگي كنند و كاري هم به امور مسلمانان نداشته باشند. بلکه ایشان، به هر قيمتي، در مدينه ماندند، و در مسجد حضور داشتند و در جنگ و جهاد با روم و ایران، به مسلمانان، مشاوره نظامی میدادند.
امام سجاد علیه السلام نیز با وجود فشار فراوان در آن دوران، در عرصه اجتماعی حضوری فعال داشتند و ساكت نبود. ایشان، اصحابي را تربيت كردند رواياتي را فرمودند و اگر نميتوانست صريحا صحبت كنند، گفتنيها را در لباس دعا به جامعه اسلامي عرضه كردند. امام باقر علیه السلام نیز در مدينه حضوری فعال داشتند.
امام صادق علیه السلام نیز در شرایط بسیار سخت منصور عباسی، در میان مردم مسلمان مدینه و مرکز اصلی مسلمانان، آمد و رفت داشتند و ساکت نبودند و حدود چهار هزار تا شش هزار شاگرد تربیت فرمودند، در حالی که میتوانستند به بيرون مدينه بروند و آنجا، آزادانه درس و بحثشان را داشته باشند؛ ولی ایشان نه تنها با اهل تسنن بلكه با افراد مادي مسلک مثل ابن ابي اوجاد نیز بحث ميكردند و آنها را از خود نميراندند.
بنابراین، اگر امروز، شیعه در اقليت هست و اگر ميخواهد که حضوری فعال داشته باشد، بايد روش و نحوه روابطش را با ساير مذاهب تعريف كند، و آن، الگوگیری از سیره ائمه طاهرين علیهم السلام است که عقايدش را شجاعانه بیان کند به خصوص نسبت به امامت ائمه طاهرين علیه السلام که از نظر ما آنان صاحب ولايت هستند، و اين عقيده، هرگز كنار گذاشتني نيست.
حدیث ثقلین نزد فریقین متواتر و حجت است
بالاخره، بحث امامت بحث كلامي است که از گذشته در حوزههاي ما دائر بوده است، و مرحوم آیت الله العظمی بروجردي رحمه الله ميفرمودند: بر اساس حديث ثقلين « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي- وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»،[1] دو مطلب در کنار هم، جعل حجيت شده است؛ یعنی براي قول و سخن عترت همانند كتاب الله جعل حجيت شده است و مهمتر این است که اين روايت براي اهل تسنن مانند شیعه متواتر و حجت است. مرحوم مير حامد حسين هندي در كتاب عبقات الأنوار به صورت مفصل این مدعا را اثبات میکند و آیت الله بروجردي نیز دستور فرمودند تا طرق حديث ثقلين گردآوری شود و بعدا در مصر و الازهر هم چاپ شد.
پس طبق مبانی اصولی، اگر فردی حتی امامت ائمه طاهرين علیهم السلام را قبول نكند، بر اساس خبر ثقلين بايد حجيت قول ائمه طاهرين علیهم السلام را قبول كند. و در نهایت، اگر فردی این حدیث را قبول نکند، لااقل، ائمه طاهرين از وجود مقدس اميرالمومنين تا حضرت عسكري علیهم السلام، به عنوان راويان ثقه سنت رسول الله صلي الله علیه و آله محسوب میشوند که حجت الهی هستند. و لذا، روايات زيادي از ايشان، در مقدمه جامع الاحاديث شيعه نقل ميشود كه آنچه من ميگويم، از پدرم نقل ميكنم و پدرم از پدرش نقل ميكند تا اميرالمؤمنين علیه السلام، و او هم از رسول اكرم صلي الله علیه و آله نقل میکند.
اهل بیت، رمز گفتمان تقریب هستند
نکته دیگر آنکه ائمه در هيچ كتابي از كتب اهل تسنن، متصف به ضعف نشدهاند، بلکه برخی از ایشان، به عنوان فقهاي مدينه ذكر شدهاند، و لا اقل راويان ثقه از سنت رسول الله صلي الله علیه و آله هستند. پس ما ميتوانيم از این طریق با اهل تسنن، ارتباط داشته باشیم. بنابراین، امروز، روز وحدت است و ما باید گفتمان تقريب را تقویت کنیم، و رمز این کار نیز اهل بيت هستند؛ چرا که اهل بيت در نزد ما امامند و در نزد آنان به عنوان كساني محسوب میشوند که قولشان عترت است به عنوان خوتان، نزد شما به عنوان اينكه راوي سنت پيغمبر هستند.
ما در طول تاريخ هیچگاه با حنبليها و شافعيها مشكلي نداشتيم؛ یعنی احمد بن حنبل در كتابش مطلبي را ميگويد كه بعضي از فقهاي ما آن را غلو ميدانند. او معتقد است که اگر حدیث معروف سلسة الذهب را بر یک ديوانه بخوانند و او بلا فاصله شفا پيدا كند، تعجب نخواهد کرد. ابوحنيفه نیز می گوید لولا سنتان لهلك نعمان؛ یعنی اگر آن دوسالي كه خدمت حضرت صادق علیه السلام تحصيل كردم، نبود، هلاك شده بودم.
لزوم برخورد عقلانی با مذاهب اسلامی
نکته دیگر آنکه اختلافاتي كه خود اين مذاهب اربعه دارند، كمتر از اختلاف با ما در فقه و مذهب نيست، ولی آنها همیشه در كنار هم زندگي كردند و لذا، ما هم بايد با آنها به گونهای برخورد داشته باشيم كه منطقي و عاقلانه باشد و به عنوان دشمن خوني به آنان نگاه نكنيم. اگر اينها در کشور ما در اقليت هستند ما هم در میان كشورهاي سنی در اقليت هستيم. پس ما به همان صورت كه ميخواهيم حقوقمان در آنجا حفظ شود، بايد همين حق را نیز براي آنها قائل باشيم.
وهابیت مشکل دنیای اسلام
در واقع مشکل شیعه با اهل تسنن نیست، بلکه مشکل ما وجود وهابيت و مکتب ساختگی سلفيگري است که در دورانهاي بعد پيدا شده است. فقه آنها نیز از فقهای اربعه نیست، بلکه ریشه در فقه ابن تيميه دارد که در زمان خودش در مصر و مراكز علمي اهل تسنن فردی مطرود بود. ولی متاسفانه، امروز سلفيگري حربه تكفير را بر سر گرفته و حتی بر سر خود اهل تسنن نیز ميزند و آنها را هم تكفير ميكنند. اين مشكل يك مسئله سياسي است كه با بحث علمي هم حل نميشود و لذا، آنها بحث علمي را جدال میدانند. آنان معتقدند که تمام اصحاب پيغمبر صلي الله علیه و آله همه عدول هستند، كه این مدعا، قابل پذيرش نيست؛ چرا که برخی از اصحاب پيغمبر توسط ایشان لعنت شدهاند و چطور آنها هم عدول هستند.
طبق مبانی شیعه اگر بتوانيم براي فردي با برهان عصمت را ثابت كنيم تمام كارها و افعالش براي ما حجت است و اما اگر عصمت برايش ثابت نشد، هیچ یک از كارها و افعالش حجت نیست او نيز همانند ما است، لذا، به اعتقاد شیعه، اولي الامر در آيه شريفه « أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[2] براي هر كسي كه حاكم است، نخواهد بود ولو آنکه آن فرد با ظلم، قتل و کودتا به حكومت رسيده باشد. اگر اين گونه اطاعت بخواهد از آیه اولي الامر واجب شود، پس نیازی به ظهور اسلام نبود و اساسا، در دوران جاهليت همين گونه بود.
بیداری اسلامی، از سرچشمه اهل بیت است
بنابراین، واقعيت اين است كه بيداري اسلامي جز در سايه اهل بيت و در مكتب شيعه قابل تصوير نيست. انقلابي اسلامی ایران که در ایام سالگرد پيروزي آن هستیم، اگر بنا بود که مطابق آیه اولي الامر، اوامر شاه مانند شیوخ عرب واجب الاطاعة باشد، هیچ حركت شرعي و انقلابی رخ نميداد.
پس از نظر شيعه، اولي الامر را بر كسي كه عصمت دارد و یا در مسير عصمت حركت ميكند صادق است؛ نه بر ظالمين؛ و اسلامي كه قابلیت نفوذ و پيشرفت را دارد، اسلام شیعی است.
وقتي ميخواهيد هديه بدهيد، هرچند سنگ خيلي گران بها مثل الماس باشد، اما آن سنگ خام جذابيت و جلوه خاص را ندارد؛ بلكه بايد تراش بخورد و سپس با دستتان هنرمند زرگر تبديل به انگشتر و يا گلوبند و… بشود تا به آن جلوه ببخشد. اسلام، همانند سنگ جواهری است که سنگ خام آن قابلیت عرضه ندارد و سنگی هم که به دست معاویه و ابن زیادها و پادشاهان کاخهای بغداد تراشیده شده باشد، نیز جذابیت عرضه را ندارد. پس، اسوه و نمونه اسلام، علي بن ابيطالب و اسلام حسينی است که اگر اینها را از اسلام جدا کنید، چيزي براي اسلام باقي نمیماند؛ بنابراين خود عرضه كنندگان و تراش دهندگان موضوعيت دارند. و اگر در تبلیغ، فقط خواندن و قرائت ظاهري قرآن كه در تمام ساعات شبانه روز از شبكه هاي مختلف پخش ميشود يا به پخش نماز جماعت تنها اكتفا شود و یا تنها شكوه ظاهري و جمعيت حج مد نظر باشد، اما از باطن تهي باشد، اين اسلام، از اساس تهي خواهد بود. یعنی همه هدف اين نيست که قرآن با قرائت زيبا خوانده شود، بلکه قرآن راه و نقشه طريق براي بشريت است.
وظیفه طلاب نسبت به اهل تسنن
نتیجه آنکه ما باید در عين مودت و مدارا با آنان، باید بر اصول خود نیز ثابت باشيم و توجه داشته باشيم که در همين حوزه شريفه در اثر ارتباطی که برخی از مراجع با اهل تسنن و بزرگان آنان داشتند، نتايج درخشاني به دست آمد. پس، ما ميتوانيم در وجود خودمان براي آنها جاذبه درست كنيم و آنها را به حقايق آشنا كنيم. برخی از علماي شیعه و سنی در گذشته، در كنار هم غذا ميخوردند و بحث طلبگي داشتند تا حق و عدل را در اين ميان پيدا كنند؛ اما امروزه، در اثر اعمال تکفیریها، بسیاری از صمیمیتهای گذشته از بین رفته است. اما شیعه هرگز با شهادت از میان نرفته است؛ چرا که كشته شدن و شهادت ارث است که به مارسیده است که همانند حجربن عدي هنوز بعد از 1400 سال باید هزینه ولایت و محبت خودش به امیر المومنین علیه السلام را بپردازد.
در زمان متوکل، بسیاری از شیعیان با قطع دست خود به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف میشدند. و خوشا آن مرگي كه در اين راه باشد؛ چرا که كشتن و منفجر كردن دليل حقيرانه و دليل ضعف طرف مقابل است، و وقتي آنها نمیتوانند با فكر قوي و منطق برخورد كنند، به اين اعمال متوسل ميشوند.
امروز نیز تفكر سلفي، همانند حبابي است که از بين خواهد رفت، و در واقع، چند روزي با پولهاي باد آورده نفتي و رقمهاي افسانهاي عجيب جولان میدهند: «فَأَمَّاالزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ».[3]
در پایان، من اميدوارم خداوند اين توفيقي را كه نصيب شما كرده تا در اين مسير قدم برداريد استوار و با اطمينان نفس ادامه دهید و بدانيد که ما بر اساس استدلال و برهان حركت ميكنيم و عقيده ما، عقیده استوار و منطقی است و در نهايت نیز حضرت حجت عجل الله فرجه، این حركت را براي ما كامل خواهند فرمود و امروز در طليعه انقلاب اسلامي ما اميدوار هستيم كه خداوند اين بابي را كه برای شیعه فتح كرده، فرصت بيشتري به ما عنايت فرموده باشد كه ما بتوانيم در اين راه تلاش بيشتری انجام دهیم.
والسلام علیکم و رحمة الله وبركاته
[1] وسائل الشيعة، ج27، ص 34.
[2] سوره نساء، آیه 59.
[3] سوره رعد، آیه 17.