معجزه هاى پیامبر اسلام صلی الله علیه واله در قرآن
به گزارش شبکه جهانی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به نقل ازشیعه نیوز
سوال :آیا قرآن برای پیامبر اسلام صلی الله علیه واله معجزه های دیگری غیر از قرآن اثبات می کند؟
پاسخ : آیات قرآن حاکى است که پیامبر علاوه بر قرآن، معجزات دیگری نیز داشت، قرآن براى یک فرد مسیحى اگر کتاب الهى نباشد یک سند قطعى تاریخى بشمار مى رود، از این جهت ما در این جا با یک رشته آیات بر مطلب خود، استدلال می کنیم
:
آیات مورد نظر
:
شق القمر:(اِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ * وَ إِنْ یَرَوا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ).(قمر/1 و2).
«رستاخیز نزدیک شد وماه شکافت اگر معجزه اى ببینند از آن روى برمى گردانند و مى گویند همان سحر و جادوى مستمر است»
.
مفسّران اسلامى مانند: زمخشرى در کشاف، طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در مفاتیح الغیب، و ابن مسعود در تفسیر خود و … مى نویسند
:
مشرکان قریش خدمت پیامبر رسیدند و از او درخواست کردند که براى اثبات نبوت ورسالت خود ماه را دو نیم کند، حضرتش فرمود: اگرچنین کنم ایمان مى آورید؟ همگى گفتند: آرى! پیامبر از خدا درخواست کرد که خواسته آنان را عملی کند، آنگاه با انگشت خود اشاره کرد و ماه دو نیم شد و فرمود: شاهد باشید.
ممکن است سؤال شود که: نزدیکى قیامت با دو نیم شدن ماه به دست پیامبر(صلی الله علیه واله) چه تناسبى دارد که کنار هم آمده اند
.
پاسخ آن روشن است زیرا انشقاق قمر، و ظهور پیامبر خاتم، از شرایط و علایم قیامت است از این جهت این جمله به هم عطف شده اند و از نظر قرآن، علایم قیامت محقق گردیده است چنانکه مى فرماید:
1. ( هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاّ السّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ ).( زخرف/66).
«آنان انتظار مى کشند که رستاخیز به طور ناگهانى فرا رسد ولى (بدانید) که علایم آن محقّق شده است».
2. ( وَ إِنْ یَرَوا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ) .
«اگر معجزه اى ببینند از آن اعراض مى کنند و مى گویند این سحر وجادوى مستمر است».
مقصود از «آیه» که به معنى نشانه است غیر از قرآن است به دلیل این که مى گوید:«یَرَوا » (ببینند) واگر مقصود، قرآن بود مناسب بود که به جاى دیدن، لفظ «نزول» و مانند آنرا به کار ببرد
.
این «معجزه دیده شده» ، همان «شق قمر» است که در آیه ى پیش وارد شده است
.
با دقّت در این فراز، روشن مى گردد که ظرف و زمان دو نیم شدن ماه، در این جهان است نه در آستانه ى آخرت، زیرا در آن زمان کسى نمى تواند بگوید این همان سحر مستمرى است که نیاکان ما نیز با آن روبرو بودند!
معراج پیامبر :
معراج پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله)در دل شب از مسجد الحرام تا مسجد اقصى یکى از معجزات پیامبر (صلی الله علیه واله) است که هم پیامبر مدعى آن بود و هم قرآن به صراحت کامل از آن خبر مى دهد و مى گوید: ( سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ).( اسراء/1 )
«منزه وپیراسته است خدایى که پیامبر خود را شب هنگام از مسجد الحرام تا مسجد اقصى برد تا برخى از آیات و نشانه هاى قدرت خود را نشان او بدهد، او است شنوا و بینا
».
سیر پیامبر گرامى(صلی الله علیه واله) در نیمه ى شب از مسجدالحرام تا مسجدالأقصى بدون وسایل امروزى سیر اعجازى بود و از توانایى بشر بیرون بود. خود قرآن این اعجاز را براى پیامبر (صلی الله علیه واله) ثابت مى نماید و از آن در سوره دیگر(سوره نجم 13 ـ 18) سرسختانه دفاع مى کند، حتى مى رساند که مسجد الأقصى آخرین نقطه سیر او نبوده، بلکه از آنجا به سوى جهان بالا نیز عروج نمود.
گفتنی است روایات واحادیث اسلامى درباره ى معراج آن قدر فراوان است که هرگز نمى توان گفت این احادیث و اخبار همگى مجعول و موضوع مى باشد.
مباهله :
موضوع مباهله ى پیامبر (صلی الله علیه واله) با مسیحیان نجران مطلبى است که قرآن در سوره ى آل عمران آیه ى شصت و یک، متذکر آن مى گردد و مى رساند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) حاضر شد براى اثبات حقانیت آیین خود با سران «نجران» به مباهله برخیزد و وعده قطعى داد که اگر براى مباهله حاضر شوند عذاب الهى دروغگویان (نصاراى نجران) را فرا خواهد گرفت.
پیامبر نه تنها آماده ى مباهله با مسیحیان نجران بود، بلکه نداى او در این قسمت وسیع وگسترده بود وخدا به او امر کرد که بگوید: ( فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَواْ نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ ).( آل عمران/61).
«پس از علم ویقین ، هرگاه کسى با تو، به محاجّه برخیزد بگو بیایید فرزندان وزنان وجان خود را دعوت کنیم وبه مباهله برخیزیم ولعنت خدا را بر گروه دروغگو قرار دهیم».
نصاراى نجران آماده ى مباهله شدند ولى وضع پیامبر (صلی الله علیه واله) ونحوه ى حضور او در میدان مباهله، آنان را از ورود به مباهله منصرف ساخت و فهمیدند که در این مباهله عذاب قطعى خدا، آنان را خواهد گرفت.
نه تنها آنان حاضر نشدند، بلکه با وجود چنین نداى وسیع، تا پیامبر زنده بود کسى حاضر به مباهله نشد، درست است که اعجاز پیامبر(صلی الله علیه واله) به خاطر انصراف مسیحیان نجران، جامه ى عمل نپوشید امّا از این که پیامبر آماده ى چنین اعجازى گردید پاسخ دندان شکنى است براى کسانى که مى گویند پیامبر هیچ گاه مدعى اعجاز نبود وهر موقع معجزه مى طلبیدند،از آوردن آن سر باز مى زد، و مى گفت که من تنها منذر و مبشرم.
بیّنات پیامبر: ( کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ… ).( آل عمران/86).
«چگونه خداوند هدایت مى کند گروهى را که پس از ایمان کفر ورزیدند وگواهى دادند که پیامبر حق است ودلایل حقانیت او بر آنان رسید؟!»
این آیه حاکى است که پیامبر (صلی الله علیه واله) داراى بیّنات بود ومقصود از آن معجزات است .
آنچه باید توجه کرد جمله ى ( وَجاءَهُمُ الْبَیِّناتُ ) است «بیّنات» جمع «بیّنه» به معناى دلیل و شاهد است که مبیّن و روشنگر حقیقت مى باشد.
در بدو نظر ممکن است تصوّر شود که مقصود از «بیّنات» همان قرآن و یا بشارات نبوت پیامبر در کتابهاى آسمانى است ولى با ملاحظه آیات دیگر که در آنها این لفظ در معجزات و امور خارق العاده به کار رفته است مى توان گفت که مقصود از آن در این آیه، یا خصوص معجزات وخارق العاده ها است و یا معنایى وسیع است که شامل معجزات نیز مى شود و جهتى ندارد که مفاد آیه را در قرآن و یا بشارات نبوت آن حضرت در عهدین منحصر بدانیم.
اینک آیات:
1. ( …وَ آتَیْنا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ… ).( بقره/87). «به عیسى بن مریم معجزات دادیم».
2. ( …ثُمَّ اتَّخَذُوا العِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ… ).( نساء/153).
«پس از معجزاتى که آنان (بنى اسراییل) دیدند، گوساله را معبود خود اتّخاذ کردند».
3.( …إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ… ) .( مائده/110). «با معجزات به سوى آنان آمدى».
4. (…وَلَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ… ).( اعراف/101). «رسولان آنان به سوى آنها با معجزات آمدند».(1)
معجزه دیگر اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) مانند مسیح از غیب خبر مى داد :
قرآن مجید یکى از معجزه هاى حضرت مسیح را این مى داند که وى از غیب خبر مى داد و مى گفت:
(…وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ… ).( آل عمران/49).
«از آنچه که مى خورید و در خانه هاى خویش ذخیره مى کنید خبر مى دهم».
این جمله در کنار سایر معجزات حضرت مسیح وارد شده است، پیامبر گرامى (صلی الله علیه واله) به وسیله ى وحى الهى از یک عده حوادث غیبى خبر داد، تعداد خبرهاى غیبى قرآن، بیش از آن است که در این مجال بتوان به آنها اشاره نمود، از باب نمونه: (2)
پیامبر گرامى (صلی الله علیه واله) به وسیله ى وحى الهى از پیروزى رومیان پس از شکست(3) و از مرگ ابولهب وهمسر او ام جمیل ، بر حالت کفر(4) وهمچنین از مرگ ولید بن مغیره بر حالت کفر وشرک(5) و از شکست قریش در جنگ بدر(6) … خبر داده است آیا این خبرهاى غیبى گواه بر آن نیست که پیامبر گرامى (صلی الله علیه واله) علاوه بر قرآن معجزه ى دیگرى نیز داشته است؟ (7)
1 - آیات دیگرى که مقصود از بیّنات در آنها همان معجزات وخارق العادات است، شما مى توانید به سوره ى یونس آیه هاى 13 و74، سوره ى نحل آیه 44 ، سوره ى طه آیه 72، سوره ى مؤمن آیه 28، سوره ى حدید آیه 25، وسوره ى تغابن آیه 16 و… مراجعه بفرمایید.
درست است که معناى لغوى « بیّنات» ، معجزات وامور خارق العاده نیست بلکه یک معناى وسیعى دارد که یکى از مصادیق آن همان معجزه است و« بیّنه» یعنى چیزى که حقیقت را بیان وروشن مى سازد واگر به معجزه « بینه» مى گویند از این جهت است که معجزه روشنگر ارتباط پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با خدا و صدق رسالت او است، ولى از آنجا که از این لفظ در آیات زیادى خصوص معجزه اراده شده است، از این جهت باید لفظ بیّنات را در آیه مورد بحث طورى تفسیر کرد که شامل معجزه وخارق العاده نیز بشود.
2 - در کتاب مفاهیم القرآن درباره¬ى خبرهاى غیبى قرآن به گونه اى مشروح بحث شده است به جلد سوم، صفحات 503 تا 508 از آن کتاب مراجعه بفرمایید.
3 - غُلِبَتِ الرُّومُ … . روم/ 2.
4 - تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَب…. سوره مسد تا آخر.
5 - سَأُصْلیهِ سَقَرَ * وَ ما أَدْریکَ ما سَقَرَ . مدثر/26ـ 27.
6 - سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُر . قمر/ 45.
7 - منشور جاوید، ج7، شیخ جعفر سبحانی، ص209ـ 223