02 مصاحبه مجله حوزه با آیه الله سیدجعفراحمدی پيرامون زندگی علمی تحصیلی آیه الله العظمی بروجردی (قدس سره)
بسمه تعالي
حوزه : با تشکر از جناب عالی که مصاحبه با ما را پذیرفتند، لطفا ابتداء شمه ای از زندگی خود را بیان کنید.
استاد: بنده داماد بزرگ مرحوم آیه الله العظمی بروجردی (قدس سره) و همشیره زاده ایشان هستم. مرحوم والد بنده، آقا سید فخرالدین، از علمای بزرگ بروجرد و جزء مدرسین حوزه علمیه آن جا بود. آن مرحوم، عموزاده آیه الله بروجردی است. در سال 1351 قمری، برای تحصیل به قم آمدم. قبل از آمدن مرحوم آیه الله العظمی بروجردی به قم، در درس مرحوم آیه الله آقا سیدمحمدتقی خوانساری و آیات دیگر قم شرکت می کردم. پس از آمدن حضرت آیه الله العظمی بروجردی به قم، علاوه بر شرکت در درس ایشان، در جلسه استفتائیه و تکمیل کتاب رجال ایشان شرکت داشتم.
حوزه : لطفا، شرحی کوتاه از زندگی علمی تحصیلی آیه الله العظمی بروجردی (قدس سره) برای اطلاع ما و خوانندگان بیان کنید؟
استاد: تحصیلات عمده مرحوم آیه الله العظمی بروجردی، در حوزه اصفهان بوده است. ایشان در این حوزه، علاوه بر تحصیل، تدریس هم میکرده است. پس از آن، چند سالی هم به نجف اشرف رفته اند و در درس مرحوم آیه الله العظمی آخوند خراسانی شرکت می کردهاند. آیه الله العظمی بروجردی، مورد توجه مرحوم آیه الله العظمی آخوند خراسانی بودهاند. به طوری که وقتی اشکالی می کردهاند، مرحوم آیه الله العظمی آخوند خراسانی، به دقت گوش می کردهاند و گاه، آن را مورد بررسی و تحقیق قرار می دادهاند
آیه الله العظمی بروجردی، پس از فوت مرحوم والدشان، ناچار به بروجرد باز میگردند و حوزه علمیه آن شهر را اداره میکنند. حدود سی سال، در بروجرد اقامت مینمایند. در این مدت، منشاء برکات بسیاری میشوند. در بین مردم، نفوذ فوق العادهای یافتند، به طوری که عده زیادی از مردم آن دیار، از ایشان تقلید میکردند.
در این زمان مرحوم آیه الله العظمی آخوند خراسانی، اجازه نامه مهمی برای ایشان میفرستند. کمکم نبوغ و سیطره علمی ایشان آشکار میشود عدهای از بزرگان حوزه علمیه قم، برای دیدار با ایشان و درک فیض از محضرشان، به بروجرد میروند، از جمله آنان: مرحوم شهید مطهری است.
از جمله مطالب مهم که در این زمان واقع شد، قضیه حرکت آیه الله العظمی حاج آقا حسین قمی از مشهد مقدس به تهران بود. ایشان آمده بودند تا خواستههای خود را با رضاخان در میان بگذارند. رضاخان ایشان را در حضرت عبدالعظیم جا داده بودند و نه خود به ملاقات میرفت و نه کسی را اجازه میداد که با آن بزرگوار ملاقات نماید. به تقاضاهای ایشان هم ترتیب اثر نمیداد.
در این موقع، عدهای از علمای قم، به بروجرد آمدند و از آیه الله العظمی بروجردی خواستند تا به نحوی قضیه را حل و فصل نماید. حضرت آیه الله العظمی بروجردی، تلگرافی به رضاخان مخابره کردند.
نظر به نفوذ و موقعیت آیه الله العظمی بروجردی در غرب کشور، پس از تلگراف ایشان، دولت به مرحوم آیه الله قمی، قول می دهد که به خواستههایش عمل خواهد شد. پس از آن مرحوم آیه الله قمی راهی عتبات عالیات میشوند ملایر که میرسند به بروجرد تلفن میکند میگویند: شما به ملایر میآیید يا من برای دیدار حضرت عالی به بروجرد بیایم؟
آیه الله العظمی بروجردی میگویند: من میآیم. لذا به اتفاق مرحوم والد و آیه الله زاده معظم ایشان، به ملایر میروند و با آیه الله قمی ملاقات می کنند.
حوزه: با توجه به این که حضرت عالی قبل ازآیه الله العظمی بروجردی، در حوزه علمیه قم، مشغول تحصیل بودهاید، لطفا درباره وضعیت حوزه قم قبل از ورود ایشان توضیح بفرمائید؟
استاد: در اواخر حیات مرحوم آیه الله العظمی حاج شیح عبدالکریم حائری (قدس سره) فشار دولت بر حوزههای علمیه زیاد شده بود، حتی برای پوشیدن لباس روحانیت تضییقاتی قائل شده بودند. برای جواز پوشیدن لباس روحانیت، هر ساله برای طلاب امتحان گذاشته بودند. به این هم اکتفا نکردند و گاه بی گاه از طرف شهربانی به مدرسه فیضیه میآمدند و عدهای را با خود می بردند و التزام میگرفتند که یا باید از قم خارج شوید، یا از لباس روحانیت. طبعا بر اثر این فشارها، عدهای از لباس خارج میشدند و روحانیت روز به روز بیشتر تضعیف میشد، به طوری که آیه الله العظمی حائری که مرحوم شد، تنها یک جلسه فاتحه برای ایشان گذاشته شد.
پس از فوت مرحوم آیه الله العظمی حائری، جلسهای تشکیل شده بود که آیه الله بروجردی را به قم دعوت کنند، ولی نظر به موقعیت آن زمان و وضع دولت، بعضی صلاح ندانسته بودند که ایشان به قم تشریف بیاورند.
پس از آیه الله العظمی حائری، آیات عظام: مرحوم آقای حجت و آقای صدر و آقای سید محمدتقی خوانساری (قدس الله اسرارهم) تصدی حفظ حوزه و اداره آن را به عهده گرفتند، ولی فشارهای دولت، همچنان ادامه داشت و جمعیت طلاب روز به روز کمتر میشد.
حوزه : لطفا، درباره چگونگی آمدن ایشان به قم، توضیح بدهید؟
استاد: به نظر من، آیه الله العظمی بروجردی را خداوند بزرگ، در این مدت، برای حوزه علمیه قم ذخیره کرده بود. بیماری و انتقال آن بزرگوار، از بروجرد به تهران هم یک لطف الهی بود، زیرا در غیر این صورت مردم بروجرد، اجازه نمیدادند ایشان از بروجرد خارج شوند. اما مریضی ایشان، به گونهای میشود که در بروجرد امکان معالجه نیست و باید به تهران بیایند. بنده هم در آن سفر همراه مرحوم پدرم و آیه الله زاده معظم آیه الله العظمی بروجردی و رئیس بهداری بروجرد، در محضرشان بودیم. به اراک که رسیدیم به خاطر شدت درد، قرصی برای ایشان گرفتند. پس از خوردن قرص خواب رفتند. به قم که رسیدیم، ایشان بیدار شدند و احساس کردند دردی ندارند. پزشک نظر داد که تا اندازهای بهبودی حاصل شده و فوریت عمل از بین رفته است؛ ولی در هر صورت باید عمل انجام بگیرد. راهی تهران شدیم و اذان صبح به حضرت عبدالعظیم ( ع ) رسیدیم. همانجا توقف کردیم آیه الله العظمی بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی، تحت معالجه قرار گرفتند. در طی مدت معالجه، عده زیادی از فضلای قم به عیادت ایشان آمدند. ضمنا برای اقامت در قم از آن بزرگوار دعوت میکردند. از جمله کسانی که زیاد سعی میکردند ایشان به قم بیایند، حضرت آیه الله العظمی امام خمینی (قدس سره) بودند.
ایشان فرمودند: چون قصد دارم پس از بهبودی به مشهد مقدس مشرف شوم، اکنون به قم می آیم ولی اقامتم در آن شهر، موقت خواهد بود. آن مرحوم با استقبال با شکوهی وارد قم شدند و درس شروع کردند. از آن پس در قم ماندند و با فوت مرحوم آیه الله العظمی آقا سیدابوالحسن اصفهانی، ایشان مرجعیت عامه یافتند.
حوزه: فکر و اندیشه حضرت آیه الله العظمی بروجردی و روش تدریس ایشان در ترقی و تحول حوزههای علمیه نقش داشته است، لطفا در این باره توضیح بدهید؟
استاد: ایشان در تدریس توجه خاصی به اقوال سابقین داشتند. احاطه خوبی که به رجال داشتند، به اسانید روایات و گاه شرح حال افراد راوی، در ضمن درس میپرداختند. در فقه، مبانی محکم و دقیقی داشتند. معتقد بودند: چون قدماي از علماء بر طبق روایات فتوا میدادند. و معمولا عبارتها همان عبارتهای روایت است، لذا اگر در مسالهای شهرت قدماء وجود داشت، به آن ارزش می دادند و می فرمودند: ممکن است روایتی در اختیار قدماء بوده که بر طبق آن، فتوا دادهاند و اکنون آن روایت در دسترس ما نیست.
بر همین اساس، برخی از کتب احیاء شد و به طبع رسید، یا تجدید چاپ شد. مانند: خلاف شیخ طوسی، مفتاح الکرامه، جامع الروات اردبیلی و … علاوه بر این، ایشان در بروجرد که بودند، به ابتکار خودشان ، تمامی رجال روایت کننده موجود در کتب اربعه را جمع کرده بودند، آنگاه به دوازه طبقه، آنان را طبقه بندی کرده بودند. در این طبقه بندی، شیوخ شاگرد هر طبقه مشخص شده بود. این کار بسیار مهمی بود. بعد که ایشان به قم آمدند، توسط عدهای از فضلاء، که حقیر نیز از آن جمله بودم، به تکمیل این کار و آماده کردن آن برای چاپ پرداختند. البته در زمان خود ایشان توفیق چاپ آن اثر حاصل نشد. و هم اکنون آستانه مقدسه امام رضا( عليه السلام ) به آن اقدام نموده است.
یکی دیگر از خدمات علمی و فرهنگی ایشان به حوزه علمیه قم این بود که: دستور دادند عدهای از فضلاء، زیر نظر خود ایشان تمامی احادیث را از کتب اربعه و غیر کتب اربعه جمع آوری نمایند. این کار انجام شد و تاکنون پانزده جلد آن، به نام جامعه احادیث شیعه، از طبع خارج شده است. مجموعه این فعالیتها، در ایجاد و ترقی حوزه ، بسیار موثر بود. از طرفی دیگر، ایشان به حوزههای دیگر شهرستانها هم توجه داشتند. سعی داشتند که آن حوزه ها هم فعال باشند. برای این جهت اقداماتی کردند؛ از جمله: تاسیس حوزه علمیه در باختران و فرستادن بزرگانی از علمای اصفهان به آن شهر. از جمله اقدامات مهم ایشان، ابتکار برگزاری امتحان در حوزه علمیه قم بود. با گذاشتن برنامه امتحانی، اولا طلابی که به حوزه قم میآمدند، از معلومات بالایی برخودار بودند و ثانيا، طلبهها تا سطح معینی باید در حوزههای شهرستانها میماندند و این باعث میشد که حوزههای شهرستانها فعال باشد.
حوزه: حضرت آیه الله العظمی بروجردی، در ایجاد وحدت بین مسلمین، نقشی فوق العاده داشت، لطفا در این مقوله صحبت فرمایید؟
استاد: آن بزرگوار، در رابطه با ایجاد وحدت بین مسلمین ، خیلی جدی بودند. به همین منظور، چون مرکز مهم علمای اهل سنت، الازهر مصر بود، ایشان توسط مرحوم شیخ محمدتقی قمی که آن زمان نماینده ایران در الازهر بود، با روسای الازهر تماس داشتند و نامههایی مبادله میکردند که منتهی به فتوای مشهور شیخ شلتوت شد. در اولین جلسه ملاقات آقاشیخ محمدتقی قمی با ایشان- که من هم حضور داشتم- مرحوم قمی ، وقتی احاطه ایشان را بر اقوال علمای اهل سنت و بر کتب روائی آنان دید، بسیار شگفت زده شد.
به هنگام فوت مرحوم آیه الله العظمی بروجردی ، آقای قمی در ایران نبود و آن موقع هم رابطه بین دولت ایران و مصر قطع شده بود، لذا ایشان در همان حال کسالت فرمودند: شیخ محمدتقی وقتی آمد، به او بگویید: پیغام مرا به شیخ شلتوت برساند و بین ایران و مصر را اصلاح کند. می ترسم ، زحمات چندین سالهام از بین برود. وقتی آقا شیخ محمدتقی به ایران آمدند، جریان را به ایشان گفتند. این، نشان دهنده اهمیت مساله وحدت مسلمین در نظر ایشان است.
مطلب دیگری که به همین موضوع وحدت مرتبط است، قضیه آمدن ملک سعود، به ایران و فرستادن هدایایی برای ایشان است. البته آیه الله بروجردی از هدایایی او، تنها قرآنها و قطعه پرده کعبه را پذیرفتند و باقی را به سفیر عربستان بخشیدند.
اما آنچه مهم است، این که ایشان از این ارتباط، در جهت معرفی شیعه استفاده کردند، لذا در پاسخ نامه ملک سعود، حدیث مفصلی از امام صادق (ع) که حاوی قریب به چهارصد حکم مربوط به حج بود، برایش فرستادند. این حدیث در روزنامههای آن روز عربستان، منعکس شد. بعضی از آقایان که حج مشرف شده بودند، آن روزنامهها را با خود آورده بودند.
حوزه: رابطه حضرت آیه الله بروجردی، با آیه الله کاشانی چگونه بود؟
استاد: بنده در این رابطه، از جزئیات امر اطلاع کامل ندارم. آنچه به اجمال میدانم این است که آیه الله کاشانی، مورد توجه حضرت آیه الله بروجردی بودند. یک وقتی که ایشان به قم آمده بودند و در منزل آیه الله سیدمحمدتقی خوانساری اقامت داشتند، آیه الله بروجردی به دیدن ایشان رفتند و آیه الله کاشانی برای دیدن ایشان نیز به منزل آیه الله بروجردی آمدند.
مرحوم حاج انصاری بالای منبر فرمودند: آیه الله کاشانی در فوت آیه الله بروجردی گریه می کردند و میفرمودند: من بدهکار بودم و خيلی دوست داشتم کسی به اطلاع ایشان - آیه الله بروجردی- برساند، ولی ایشان بدون این اطلاع رساني، به مقدار فرض من[لازم]، برایم پول فرستادند.
حوزه : موضع ایشان در برابر رژیم شاه چگونه بود؟
استاد: در زعامت ایشان بسیاری از کارهای خلاف، توسط ایشان جلوگیری شد؛ بدون این که شاه بتواند مخالفت کند. شاه در کتابی که بعدا نوشته بود، اقرار کرده که مقام غیر مسؤولی (به تعبیر او) مانع کارهایش بوده است.
حوزه : در پایان برای راهنمایی ما و خوانندگان عزیز، از مسائل معنوی حضرت آیه الله بروجردی، اگر مطالبی دارید بفرمائید؟
استاد: ایشان از نظر معنوی، فرد متقی و زاهدی بود. در بروجرد، ملکی داشتند که از مرحوم پدر ارث برده بودند. مقداری از آن را زمانی که در بروجرد بودند، فروختند تا بدهکاری را که به خاطر شهریه طلاب داشتند، اداء نمایند. از درآمد مابقی آن زمین، تا آخر عمر - با این که مقدار آن کم هم بود- به طور محدود و بدون زیاده روی، مصرف میکردند.
——————————————————-
مصاحبه مجله حوزه شماره 77