• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

گفتگو با آیت الله استادی مدظله العالی پیرامون کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی قدس سره

14 بهمن 1392 توسط صالحي

 

درحد امکانات موجود باید کتابخانه آیت الله بروجردی قدس سره را ازکتابخانه های مهم حوزه ونیز کشور دانست

گفتگو با آیت الله استادی مدظله العالی پیرامون کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی قدس سره

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آیت الله استادی چهره نام آشنای حوزه، مدرسی محقق و پژوهشگری مؤلف است که تاکنون خدمات گسترده ای را در نشر معارف و علوم دینی بنیان نهاده است.

در کارنامه درخشان ایشان اهتمام جدی معظم له در تأسیس و سامان بخشی برخی کتابخانه های معروف شهر قم از جمله کتابخانه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی دیده می شود.

حریم امام پیش از این در نشریه شماره 100 در پرونده ای ویژه به بررسی و معرفی کتابخانه های تخصصی در قم پرداخت.

حسن ختام آن پرونده گفتگو با حضرت آیت الله استادی پیرامون کم و کیف و چگونگی تأسیس کتابخانه مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و… است.

مختصری پیرامون تاریخچه کتابخانه بفرمایید

بسیار روشن است که هر حوزه علمی، گرچه محدود باشد، نیاز به کتابخانه و قرائتخانه دارد، زیرا هر دانشجو، طلبه، استاد و پژوهشگری گرچه مقداری از کتاب های لازم را برای خود تهیه می کند، در مواردی شاید به ده برابر آن نیاز دارد و نیز گرچه حجره یا منزل دارد، احیانا برای این که در محیطی آرام به مطالعه و یادداشت کردن بپردازد به محلی مهیای این کار نیازمند است. در سال 1300 شمسی با آمدن حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم، حوزه علمیه تأسیس شد. آن زمان در قم، جز کتابخانه بسیار محدود آستانه حضرت معصومه (سلام الله علیها) کتابخانه قابل ذکری نبود. پس از این که مرحوم آیت الله حائری به مدرسه فیضیه ، که وضع نامطلوبی داشت، سرو سامان داد، به فکر تأسیس کتابخانه ای در خور آن روز حوزه افتاد. کتابخانه با کمک ایشان و نیز اهداء برخی کتابخانه های عالمانی که از دنیا می رفتند تا حدی نیاز آن روز حوزه را تأمین می کرد.

بعد از رحلت آیت الله حائری(1315) در زمان آیات ثلاثه(رحمت الله علیهم) و نیز پس از آمدن حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی کتابخانه فیضیه و کتابخانه آستانه رشد پیدا کرد. علاوه بر آن مرحوم آیت الله سید محمد حجت کوهکمری در مدرسه حجتیه که خودش بنا کرده بود کتابخانه محدود تأسیس نمود که جوابگوی طلاب مدرسه حجتیه بود.

با بنای مسجد اعظم قم به اراده حضرت آیت الله بروجردی، معظم له تصمیم گرفتند کتابخانه ای هم در کنار مسجد بنا شود. این کتابخانه که چهارمین کتابخانه حوزه علمیه قم بود در سال 1340 با اهداء تعدادی کتاب از سوی ایشان تأسیس گردید. کتابخانه عظیم آیت الله مرعشی نجفی، کتابخانه بالنسبه مهم دارالتبلیغ(دفتر تبلیغات) و کتابخانه آیت الله گلپایگانی سال ها پس از رحلت آیت الله بروجردی تأسیس شد. زیرا روزبروز حوزه علمیه قم گسترش پیدا می کرد و نیازها روزافزون می شد.

متأسفانه عمر آیت الله العظمی بروجردی وفا نکرد که ایشان کتابخانه را از حیث محتوا تکمیل کند اما همین که آیت الله حاج میرزا ابوالقاسم آشتیانی را برای سرپرستی کتابخانه معین فرموده بودند موجب شد پس از وفاتشان رشد و تکمیل کتابخانه ادامه یابد. همت و کوشش مرحوم آقای دانش از یک طرف و منسوب بودن کتابخانه به آیت الله العظمی بروجردی از طرف دیگر موجب شد برخی از علما مانند آیت الله حاج محمد مقدس اصفهانی، که از نزدیکان و علاقه مندان به آن بزگوار بود، و آیت الله حاج آقا حسن فرید اراکی کتابخانه خود را در زمان حیات و یا با وصیت به این کتابخانه اهدا کردند. در نتیجه کتابخانه صورت بسیار خوبی به خود گرفت. از حسنات کتابخانه در آن دوره انتشار مجله ای بسیار مفید بود که مدت ها ادامه داشت.

در آن زمان کتابخانه چگونه اداره می شد؟

به خاطر این که درس های امام امت، مراجع تقلید و تعدادی از مدرسان در شبستان های مسجد برقرار می شد مراجعان به کتابخانه فراوان بودند. اگر بنا بود کتابخانه مانند امروز اداره شود به همکاران تمام وقت و نیمه وقت متعددی نیاز داشت اما به خاطر نبودن امکانات مالی این کتابخانه با دو سه نفر روحانی خدوم با حقوقی بسیار ناچیز و زیر نظر آقای دانش اداره می شد. خداوند همه آن ها را رحمت کند و زحمات آنان توشه قیامتشان باشد.

تعداد کتابهای کتابخانه چقدر بود؟

با این که چند سال از عمر کتابخانه می گذشت و کتاب هایی خریداری یا اهدا می شد اما گویا هنوز تعداد کتابها به 10هزار هم نرسیده بود. ناگهان کتابخانه ای شامل 40 هزار نسخه چاپی و دو سه هزار نسخه خطی به کتابخانه اهدا گردید و به این صورت کتابخانه در ردیف یکی از کتابخانه های مهم کشور قرار گرفت. پس از این تاریخ هم به خصوص در سال های اخیر، که کتابخانه زیر نظر آیت الله علوی بروجردی و مدیریت حوزه علمیه قم اداره می شود، هزارها جلد به کتاب ها افزوده شده است.

گویا آقای رمضانی هم تعداد زیادی کتاب به کتابخانه اهدا کرده بود

حاج محمد رمضانی صاحب انتشارات کلاله خاور تهران، از ناشران پرکار آن دوره، مانند برخی دیگر ناشران قدیم اهل فضل و مطالعه و کتاب بود. ایشان در طول عمرش کتابخانه ای شامل هزاران نسخه چاپی و خطی برای خود تشکیل داده بود. در سنین سالخوردگی به فکر افتاد کتابخانه ای به نام حضرت صاحب تأسیس کند. حجت الاسلام مرحوم حاج آقا  مهدی گلپایگانی منزلی در خیابان ارم اجاره کرد و در اختیار ایشان قرارداد که کتاب ها را به قم منتقل کند تا مقدمات ساختن کتابخانه فراهم شود. ایشان کتاب ها را به قم آورد و در همان خانه مستقر شد. بنده هم گاهی خدمتش رسیده بودم. در این میان مرگ وی فرا رسید و با توصیه آیت الله زاده گلپایگانی و شاید پدر بزرگوارش ورثه آن مرحوم کتابها را به این کتابخانه اهدا کردند که برای آن مرحوم باقیات صالحات شد.

در حال حاضر کتابخانه چه وضعی دارد؟

متأسفانه حدود پانزده سال قبل اداره کتابخانه با مشکلی که فعلا مجال بیانش نیست مواجه شد و مدتی کتابخانه به صورت تعطیل در آمد اما چیزی نگذشت که با دخالت مدیریت حوزه علمیه قم و نیز تولیت جدید مسجد و کتابخانه حضرت آقای علوی بروجردی، کتابخانه حیات جدیدی پیدا کرد. ساختمان جدید که به همت آقای علوی و دولت بنا شد قابل مقایسه با ساختمان قبلی نیست. در این سال ها کتابخانه با حدود 80 هزار کتاب و تجهیزات لازم به احسن وجه مورد استفاده حوزویان(آقایان و خانم ها )است. در حد امکانات موجود باید کتابخانه آیت الله العظمی بروجردی(مسجداعظم) را از کتابخانه های مهم حوزه و نیز کشور دانست.

درباره نسخه های خطی این کتابخانه هم توضیحی بدهید

بحمدلله این کتابخانه بدون این که در این پنجاه سال حتی یک نسخه خطی خریداری کرده باشد بیش از 4هزار نسخه خطی که بیش از 6 هزار عنوان دارد، را در خود جای داده است. در میان آن ها نسخه های بسیار مهم و ممتازی وجود دارد. فهرست یک جلدی مختصر و پنج جلدی مفصل کتابخانه موجب شده محققان و کسانی که در صدد احیاء مواریث مکتب اهل بیت (علیهم السلام) هستند بهتر بتوانند نسخه مورد نظر خود را یافته و بسیار زود و آسان از آن بهره مند شوند. علاوه بر نسخه های خطی حدود 12 هزار نسخه چاپ سنگی در کتابخانه موجود است که امروز اهمیتی فوق العاده دارد.

شما در رشد کتابخانه و تهیه فهرست نسخه های خطی سهمی داشته اید نسبت به آینده کتابخانه و توسعه بیشتر آن چه خواسته یا پیشنهادهایی دارید؟

با طلب رحمت برای آیت الله العظمی بروجردی ، مؤسس این کتابخانه و آیت الله دانش آشتیانی که سال های متمادی سرپرستی اش را به عهده داشت و تمامی کسانی که در طول این پنجاه سال از هر جهت به کتابخانه کمک کرده و امروز میان ما نیستند و نیز با آرزوی موفقیت بیشتر برای آیت الله علوی بروجردی و مدیریت حوزه و کارمندان عزیز و زحمتکش این مجموعه عظیم فرهنگی بخشی از خواسته هایم برای توسعه و رشد کتابخانه آیت الله بروجردی را عرض می کنم:

1- همان طور که نسخه ای از تمام کتاب هایی که چاپ می شود برای کتابخانه آیت الله مرعشی فرستاده می شود انتظار می رود برای این کتابخانه هم، لااقل آنچه درباره علوم انسانی یا حوزوی است، ارسال شود.

2- کتابخانه علاوه بر کامندان فعلی به چند نفر کتابشناس و موضوع شناس نیاز دارد که بتوانند محققان را به مصادر لازم راهنمایی کنند.

3- قبلا گفته شد که کتابخانه در آغاز، نشریه ای سودمند داشت. بسیار مناسب است نشریه ای فصلی منتشر شود که معرف کتابخانه و نسخه های مهم آن باشد و در هر شماره یکی از رساله های کوتاه و مهم موجود در کتابخانه چاپ شود.

4- کسانی که با کتابخانه همکاری می کنند باید به اهمیت شغل و خدمات خود آگاه باشند و از این رو هر چه می توانند با روی خوش با مراجعان مواجه شده و ایشان را در رسیدن به نتیجه تحقیقشان کمک نمایند و در حفظ و صیانت از کتاب ها و نسخ کمال عنایت را داشته باشند.

5- کل هزینه های این کتابخانه و بودجه خرید کتابهای تازه و لازم و تجهیزات بیشتر، که فکر می کنم کمتر از یک چندم برخی کتابخانه های دولتی باشد، را دولت محترم بپردازد. البته با این شرط که در اداره آن، که مربوط به حوزه است، دخالتی نداشته باشد.

 نظر دهید »

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته در دیدار با دانشجویان شیعه کشور ترکیه (استامبول)

13 بهمن 1392 توسط صالحي

 

منطق و معارف شیعه قابل نشر است و دلهای سالم و افراد سالم را به سمت خود جلب می‌کند

بیانات حضرت آیت الله علوی بروجردی دامت برکاته در دیدار با دانشجویان شیعه کشور ترکیه (استامبول)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

همه شیعیان اعضای یک خانواده هستند

حضرت آیت الله علوی بروجردی سلمه الله در این دیدار، ضمن خیر مقدم به دانشجویان استانبول ترکیه فرمودند: ترسیم مرزهای جغرافیایی میان شیعیان، ناشی از نقشه دیگران است و گرنه، همه مؤمنین در خانواده شیعه، هیچ مرز جغرافیایی با هم ندارند و آنها اعضای یک جمعیت و یک امت هستند؛ چرا که شیعیان در هر کجای دنیا، دارای عقاید، اهداف و منافع مشترکی هستند؛ هر فردی که در آلمان، در کلّ اروپا و در ترکیه، شیعه باشد، برادر و خواهر ما تلقی می‌شود و بین ما با آنها جدایی وجود ندارد.

ظرفیت و اختصاصات شیعه در تبلیغ اسلام

شیعیان در میان همه جمعیت‌های مسلمان، از امتیازات و اختصاصاتی برخوردار هستند که نه تنها  آنها را در میان همه نِحَل و طوایف مسلمانان برجسته می‌کند، بلکه مسئولیتی سنگین را  بر شیعه قرار می‌دهد تا اسلام راستین را به عالم عرضه کند؛ اختصاصاتی مانند وجود مبارک علی بن ابیطالب سلام الله علیه ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ، امام حسین و ابوالفضل العباس سلام الله علیهما ؛ در حالی که اگر دیگران بخواهند اسلام را به دنیا معرفی کنند، باید با یزید بن معاویه و هارون رشید و امثال اینها اسلام را عرضه کنند و این مسئله، مسئله‌ای بسیار مهمی است که شیعه امامیه، تعالیم اسلامی را از سرچشمه وحی می‌گیرد؛ یعنی پیروان ائمه علیهم السلام معارف الهی خود را از علی ابن ابی طالبی أخذ می‌کنند که شب و روز در رکاب پیغمبر صلی الله علیه و آله بود و وقتی رسول اکرم صل الله علیه و آله به رسالت مبعوث شد، همواره با ایشان بود و همه معالم خود را از ایشان اخذ کرد و آنچه را وحی شد از ایشان گرفت. پس از حیات علی بن ابی طالب سلام الله علیه ، فرزندان امیر المومنین علیهم السلام ، خصوصا در عصر صادقین، امام باقر و امام صادق سلام الله علیهما معارف اسلامی را در قالب روایات به نسل ما رسانده‌اند.

اسلام اصیل، همان تشیع امامی است

از این رو، شیعه مفتخر است که اسلام را از سرچشمه واقعی آن گرفته، و در واقع، مسلمان اصیل، همان شیعه امامیه است. لذا، تفسیر دیگران از اسلام، تفسیری انحرافی است؛ چرا که اسلام آنها، اسلامی است که برای رضایت خلفا و توجیه ظلم آنها، جعل و  برساخته شده است. اسلامی که با آن بتوانند بر مردم حکومت کنند و البته که چنین اسلامی از فضیلت عاری خواهد بود.

افرادی که امروز با شیعه دشمن هستند در واقع تابع همان کسانی مثل ابوسفیان و معاویه هستند که در گذشته، تا حد امکان با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله جنگیدند و آنگاه که در فتح مکه، دیگر راهی برای آنها نبود، در ظاهر به اسلام ایمان آوردند و البته، همان افراد، وقتی دوباره به قدرت رسیدند مسلمانان را به هر جهت و سمتی که خودشان می‌خواستند، متمایل ساختند.

پیامبر اکرم روز فتح مکه را «یوم المرحمه» نامیدند و همه آن مشرکان را در آن روز، عفو کردند و در امان قرار دادند، و این  در حالی بود که آنان، حمزه، عموی پیغمبر را با نامردی توسط تیراندازی و  از راه دور هدف قرار داده، کشتند، بدنش را مثله کردند، سینه‌اش را شکافته و همسر ابوسفیان جگر او را، به دندان کشید[1].

همین تقابل در زمان امیرالمومنین علیه السلام و در جنگ صفین، دوباره تکرار شد؛ آنگاه که اصحاب معاویه به نهر آب مسلط می‌شوند آن را بر روی اصحاب امیرالمومنین و بلکه خود ایشان می‌بندند. اما بعد از آنکه نهر آب با حمله لشگر اسلام به فرماندهی ابوالفضل العباس علیه السلام تصرف شد، وقتی به امیرالمومنین علیه السلام پیشنهاد می‌دهند که اگر ما همانند آنها آب را بر روی آنها ببندیم، معاویه و لشگریان او شکست می ‎خورند، حضرت می‌فرمایند: ما حق نداریم آب را روی هیچ فردی و حتی هیچ جنبنده و یا گیاهی ببندیم؛ چرا که آب حق همه است.

در مورد دیگری، دشمنان اهل بیت، فرستادگان امیرالمومنین علیه السلام به مصر همانند مالک اشتر و یا محمد بن ابی‌بکر را با نامردی و به وسیله سم کشتند، اما علی بن ابی طالب علیه السلام حتی با قاتل خودش، به بهترین وجه رفتار کرد و ظرف شیر خودش را به قاتلش عطا نمود. در دوران سیدالشهدا علیه السلام نیز عیناً همین قصه قطع و وصل آب نهر، در لشکر حر بن یزید ریاحی تکرار می‌شود در حالی که امام حسین علیه السلام حتی دستور می‌دهند که به حیوانات آنها هم آب بدهند، اما در مقابل، آنها حتی به علی اصغر شش ماهه در میدان جنگ که سیدالشهدا آن را بر دست گرفته بود، قطره‌ای آب ندادند. و لذا، امام به آنان فرمود: من با شما جنگ دارم و این بچه گناهی ندارد.

تقابل شیعه با دشمنان، مقابله فضائل و رذائل است

متاسفانه این تقابل که مقابله ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها و مقابله فضائل و رذائل است تا به امروز ادامه پیدا کرده و هنوز باقی است؛ تروریست‌ها با جلیقه انتحاری، کسانی را که برای زیارت سیدالشهدا علیه السلام می‌روند شهید می کنند.

اما شیعه تا به امروز دوام آورده و اگر زائرینِ سیدالشهدا علیه السلام را کشتند هیچگاه زائران او  کم نشد. در زمان متوکل عباسی، قبر امام را خراب کردند، شخم زدند و بر آن، آب بستند و اینکه به آن حائر می‌گویند یعنی آن مکان، جایی است که آب جلو نرفت. یعنی آب حرمت نگاه داشته، خجالت کشید و جلو نرفت، اما اینها خجالت نکشیدند. در آن زمان، زائر اگر زیارت می‌رفت باید یکی از دستان خودش را می‌داد، و مردم صف می‌کشیدند تا دستشان بریده شود و به کربلا مشرف شوند.

شیعه تا به امروز، اینگونه ایستاد و همین اربعین گذشته، می­بینیم که شلوغ‌ترین جمعیتی بود که رفتند و تا حدود بیست الی بیست و پنج میلیون نفر تخمین زدند آنها کشتند و بمب گذاری کردند، اما دل شیعه با حسین علیه السلام یکی بود و از امام خود علیه السلام تحت هیچ شرایطی و فشاری دست بر نداشتند.

شیعه وارث شهادت

امروز در سوریه و عراق به زن و بچه شیعیان تعرض می‌کنند و آنها را می ‎کشند؛ چرا که نامشان علی و حسن و حسین است، اما واقعیت این است که شهادت ارث ما بوده و ما از روز اول با شهادت نشر و نما داشته‌ایم؛ ما شهدایی مثل علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا سلام الله علیهما در راه خدا داده‌ایم، شهدایی مثل حسین سیدالشهدا سلام الله علیه داده‌ایم و شیعه آرزویش شهادت است. مراجع بزرگ تقلید، آرزویشان شهادت است و ما از اینکه جان در راه علی بدهیم ابا نداریم.

ابتلائات شیعه ناشی از قابلیت تبلیغی آن است

در دنیای حاضر باید به این نکته توجه کرد که علت ابتلائات شیعه آن است که  منطق و معارف شیعه قابل سرایت و نشر است. یعنی دلهای سالم و افراد سالم را به سمت خود جلب می‌کند و لذا آنها با بحث علمی یا با تبلیغات سالم و صحیح نمی‌توانند با شیعه مقابله کنند، چون چیزی ندارند و اثر هم ندارند. این همه کشتار، دلیل ضعف آنهاست؛ یعنی چون منطق و دلیل قابل توجه ندارند دست به حذف فیزیکی می‌زنند و این اهمیت شیعه، مذهب و عقاید ماست و اهمیت آن‌چیزی است که ما داریم.

اهل بیت بزرگترین سرمایه شیعه

شیعیان سرمایه‌های بزرگی همانند علی بن ابی طالب سلام الله علیه دارند و عشق علی در طول تاریخ، شیعه را به حرکت در آورده است. ما نهج البلاغه داریم، عاشورا داریم، فاطمه زهرا سلام الله علیها داریم، ما امام باقر و امام صادق و گنجینه فقهی از این بزرگواران  داریم؛ ما وجود مقدس علی بن موسی الرضا علیه السلام را داریم و در نهایت ما وجود بابرکت امام زمان عجل الله فرجه را داریم و ما مکتب انتظار داریم؛ مکتبی که همیشه ما را زنده نگه می‌دارد، تا منجی بشریت ظهور کند و در خدمت او حرکت کنیم. اینها سرمایه‌های بزرگی است که ما داریم اما دیگران هیچ یک از آنها را ندارند. این سرمایه‌ها چیزی نیست که دشمن آن را با کشتن و حذف فیزیکی بگیرد. همین عشق و علاقه و سرمایه‌ها، حرکات شیعه را راسخ‌تر کرده و آنها را کنار هم جمع کرده است و  این مذهب همان چیزی است که شما را در شهر استامبول حول این مکتب جمع کرده است.

ما باید اول خودمان منطق علی را یاد بگیریم؛ قال الباقر و قال الصادق‌ها را یاد بگیریم و بعد عرضه کنیم. پس امروز که حرکت کردید و این سفر مبارک را آغاز کردید تا فیوضات حضرت معصومه و آقا علی بن موسی الرضا را درک کنید، اینها همه در همین مسیر است که ما به این نتیجه رسیدیم که بر سرمایه و داشته‌های خود افتخار کنیم و در مقام فراگیری بربیاییم و سپس آن را عرضه کنیم.

معاندان، با پول و ثروت، تبلغات گسترده می‌کنند، اما ما همت و خلوص و عشق و صمیمیت شما شیعیان را داریم. شیعه از جان و مالش مایه می‌گذارد، از وقتش مایه می‌گذارد و این سرمایه ما برای حرکت است و حرکت را ادامه می‌دهد. من از همه شما باز هم تشکر میکنم و آرزوی توفیقات بیشتر برای همه عزیزان را دارم.

در ضمن در پایان جلسه حضرت آیت الله علوی بروجردی (حفظه الله) به سئوالات دانشجویان ترکیه پاسخ دادند.

والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

 


[1] . این کار زشت و شنیع توسط وحشی، غلام هند همسر ابوسفیان و به دستور و تشویق او انجام شد.

 نظر دهید »

بیانات حضرت آیت الله العظمی علوی بروجردی در دیدار با جمعی از افسران ارشد سپاه شرکت کننده در دوره تربیت و تعالی ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم، برای این شهر و کشور، برکات بسیار زیادی را به همراه داشت بیانات حضرت آیت الله العظمی علوی بروجردی در

07 بهمن 1392 توسط صالحي

 

ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم، برای این شهر و  کشور، برکات بسیار زیادی را به همراه داشت


 بیانات حضرت آیت الله العظمی علوی بروجردی در دیدار با جمعی از افسران ارشد سپاه شرکت کننده در دوره تربیت و تعالی


بسم الله الرحمن الرحیم

آثار و برکات حضرت معصومه در قم

حضرت آیت الله علوی بروجردی سلمه الله ضمن خیر مقدم به عزیزان سپاهی شرکت کننده در دوره تربیت و تعالی، با اشاره به سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم فرمودند:

ورود فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم، برای این شهر و کشور، و بلکه برای همه شیعیان، برکات بسیار زیادی را به همراه داشت؛ چه اینکه آن حضرت، شخصیتی هستند که قبل از ولادتشان، امام صادق علیه السلام به ظهور این وجود مبارک و نیز به دفن بدن مطهر ایشان در شهر قم خبر داده بودند و آن حضرت، این خطّه را نیز حرم اهل بیت علیهم السلام نامیدند. از این رو، ورود ایشان به این شهر، تحولی بزرگ را قرین خود ساخت.

استقبال ایرانیان از امام رضا و فاطمه معصومه

مردم قم در آن زمان، ورود حضرت معصومه را به شهر خودشان بسیار گرامی داشته و همه آنها به استقبال ایشان رفتند و از این که سلاله‌ای از آل رسول صل الله علیه و آله و فرزند موسی بن جعفر علیه السلام و خواهر علی بن موسی الرضا علیه السلام به شهرشان وارد شده، افتخار می‌کردند. کما اینکه همین خیرمقدم‌ گویی و گرامی داشتن، پیشتر در سفر امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به ایران نیز رخ داده بود، با اینکه همه مردم در آن روزگار، شیعه و یا پیرو اهل بیت علیهم السلام نبودند. ولی، در هر نقطه‌ای که علی بن موسی الرضا علیه السلام می‌رسیدند، مردم از دور و نزدیک برای دیدن ایشان هجوم می‌آوردند، یا از  استماع حدیث و سخنان ایشان، فوق العاده استقبال می‌کردند که این تعبیر که مردم، خاک قدم ایشان را طوطیای چشم کردند، گزافه نیست.

فلسفه گرامیداشت اهل بیت در نزد ایرانیان

سوال اصلی آن است که چرا و به چه علت مردم ایران نسبت به اهل بیت این گونه بودند؟ به راستی، اسلام در این کشور و این منطقه به چه صورتی آمده بود؟ چرا که شخص پیامبر صل الله علیه و آله به ایران نیامدند تا اسلام را عرضه کنند و اسلام را در مکه تبلیغ فرمودند، پس، اسلام به وسیله چه کسانی به ایران آمد؟

با مطالعه در تاریخ این کشور روشن می‌شود که از ابتدا علاقه‌ای خاص در وجود این مردم نسبت به اهل بیت علیهم السلام و شخص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب سلام الله علیه بود؛ یعنی مردم این سرزمین از روز اول، اسلام را از دیدگاه علی بن ابی طالب و اهل بیت علیهم السلام دیدند، و همین اسلام اصیل در دل و جانشان قرار گرفت.

در جنگ‌هایی که میان عرب‌ها با ایرانیان رخ داده، مثل جنگ قادسیه یا جنگ نهاوند که عرب‌ها آن را فتح الفتوح نامیدند، نظام ساسانی در ایران که یکی از ابر قدرت‌های بزرگ آن روزگار بود، و همه تجهیزات و امکانات را نیز دارا بود، ولی شکست خورد؛ در حالی که سپاه آنان قابل مقایسه با لشکر اسلام نبود؛ چرا که فرماندهانی داشتند که جنگ‌دیده بودند و در مقابل، سپاه اسلام، عده‌ای عرب پا برهنه بودند و سطح جنگ‌هایی که قبلا داشتند، خیلی پایین بود، اما لشکر ساسانی شکست خورد و عجیب هم شکست خورد؛ یعنی به گونه‌ای شکست خورد که لشکر و سپاهش از بین رفت و سربازان ساسانی دست از تنعم دنیوی برداشته و دسته دسته، از صمیم قلب تسلیم مسلمانان می‌شدند و این تسلیم شدن را آغاز رهایی خود می‌دانستند.

آوای برابری و عدم تبعیض، عامل اول در نفوذ اسلام در ایران

چرا این اتفاق افتاد؟ برای اینکه نه تنها سربازان ساسانی عقیده و ایمانی به فرماندهان و دولتشان نداشتند، بلکه مورد بهره برداری سوء قرار گرفته بودند. یکی از سلاطین ساسانی، شاهپور ذوالأکتاف (صاحب شانه‌ها) نامیده می‌شد؛ چرا که در زمان او، شانه‌های سربازان را سوراخ و از میان آن طناب رد می‌کردند و به هم می‌بستند تا آنان نتوانند در جنگ فرار کنند.

ولی همین مردم، آوازه‌ای که از اسلام شنیده بودند، آوازه برابری، عدالت و مساوات بود؛ یعنی نظام طبقاتی در آن وجود نداشت؛ به طوری که پیغمبرشان با مردم مثل یکی از آنها برخورد می‌کند؛ به گونه‌ای که وقتی ایشان در میان مردم می‌نشستند، افراد ناشناس نمی‌توانستند وی را از دیگران تشخیص بدهند.

دیگر در میان آنان، افراد شاهزاده و طبقه‌ای ممتازی وجود نداشت که استفاده از برخی امکانات، مانند درس خواندن فقط مخصوص آنها باشد و افراد عادی حق عالم شدن را نداشته باشند. شاهد این سخن در شاهنامه فردوسی آمده است. آنجا که قصه فرد تاجر و  ثروتمند را نقل می‌کند که مردی فعال و مبتکر بود و در آن زمان که برای دولت انوشیروان که سلطان عادل ساسانی خطاب می‌شد، مشکل مالی پیش آمد و وضع اقتصادی آن حکومت به هم ریخته بود و نیاز به قرضه ملی پیدا شد تا حدی که باید از مردم پول می‌گرفتند و مشکلشان را حل می‌کردند. آنان در زمانی که می‌خواستند اعلام قرضه کنند همان فرد تاجر به نزد انوشیروان رفته، به وی گفت: من به تنهایی می‌توانم تمام کسریِ بودجه دولت را جبران ‌کنم، ولی به شرطی که اجازه دهید تا فرزند من علم بیاموزد و به مکتب برود. انوشیروان پس از فکر و تامل در جواب او گفت: با اینکه واقعا ما به این پول نیاز داریم اما من شخصا، حاضر نیستم تا نظام حکومتی را به هم بزنم و فرزند تو در کنار شاهزادگان درس بخواند، و لذا، این شرط را قبول نکرد. باری، مردم این گونه  تبعیض‌ها را به چشم دیده بودند و از آن طرف، از اسلام نیز رحمت و عدالت و مهربانی را شنیده بودند.

مردم شنیده بودند که اسلام مکتبی است که دعوت به فضائل اخلاقی می‌کند و تنها زمانی انسانها را دارای ارزش و با کرامت می‌داند که تقوا داشته باشند: « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ »؛[1] یعنی پولداری و مقام، معیاری برای ارزش نیست، بلکه تقوا، ملاک ارزش‌گذاری است. هر آن کسی که برای دیگران مفید است و به دیگران خدمت می‌کند، ارزش دارد.

رحمت و اخلاق، عامل دوم در نفوذ اسلام به ایران

بنابراین، با اینکه در دولت ساسانی، پول و مقام برای سربازان وجود داشت، ولی یک چیز ناقص بود و نتوانست آن را تأمین کند و آن، میل فطری به خوبی‌ها و اخلاق بود؛ امری که حتی در میان دزدان نیز بدیهی و روشن است و آنان همیشه اموال دزدی را در نزد فردی از میان خودشان قرار می‌دهند که امانت داری او از دیگران قوی‌تر باشد.

علت نفوذ دین پیامبر صل الله علیه و آله در کمتر از 40 سال در دنیا به سبب رعایت اخلاق و مهربانی بود؛ پیامبری  که در آغاز، مردم او را سنگ می‌زدند و اذیت می‌کردند و شکمبه شتر روی سر مبارکشان می‌انداختند، توانست در کمتر از 40 سال، اسلام را به جایگاهی برساند که دو ابرقدرت مطرح آن روزگار از اسلام شکست بخورند. نمونه‌های زیادی از اخلاق و گذشت پیامبر با مردم در تاریخ وجود دارد ولذا، قرآن هم در باره ایشان می‌فرماید: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛ [2] یعنی ای پیغمبر، چون تو اخلاق خوب و نرمی داشتی و با نرمی با مردم برخورد میکردی، به موفقیت رسیدی و اگر انسانی عصبانی تند مزاج می‌بودی، مردم از دور تو پراکنده می‌شدند.  لذا، پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله در دلها نفوذ کرد.

این قصه در تاریخ معروف است که روزی پیغمبر در بیرون شهر مدینه تنها بوده، گرفتار یکی از مشرکین شد. وی،  بلافاصله شمشیرش را کشید و رو کرد به پیغمبر و به ایشان گفت: بالاخره تو تک و تنها به دام من افتادی. پیغمبر هم سلاحی با خود به همراه نداشت. فرد مشرک به ایشان گفت: اکنون چه کسی می‌تواند تو را نجات دهد؟ پیغمبر آرام فرمودند: خدا. هنگامی که فرد مشرک شمشیر را بالا برد تا پیامبر را به قتل برساند، پایش لغزید و بر زمین سقوط کرد. در این هنگام،  پیغمبر فورا،  شمشیر او را برداشته و به آن مرد فرمودند: اکنون چه کسی میخواهد تو را از دست من نجات دهد؟ وی که مردی باهوش بود به ایشان گفت: آقایی و  کرم تو. در این هنگام، پیغمبر شمشیر را بر زمین انداختند. یعنی  پیغمبر مبعوث نشده تا  بدی را با بدی جواب دهد و مقابله به مثل کند. بلکه حتی به مثل فردی مانند ابوسفیان که بیشترین اذیت و آزار را برای ایشان داشت، اسلامش را پذیرفت، در حالی که کاملا بر مکه و ابوسفیان پیروز شده بود. وقتی که ابوسفیان آمد تا شهادت بدهد پیامبر صل الله علیه و آله می‌دانستند که وی دروغ می‌گوید، ولی او را رد نکرد و  پذیرفت. در روز بعد از فتح مکه، که برخی از مسلمانان فریاد بر می‌آوردند که امروز روز انتقام است فرمودند که نه امروز روز رحمت و گذشت بر تمام جرم و جنایاتی است که نسبت به ما انجام دادند؛ جنایتی مانند کشتن عموی پیغمبر، حمزه سیدالشهدا و مثله کردن او؛ جنایتی که حتی هند همسر ابوسفیان سینه حمزه را شکافته و جگر او را خورده بود؛ یعنی همین کاری که امروز،  وهابی‌ها انجام می‌دهند که تبعیت از همان تفکر دارند. ولی‌ پیغمبر آنان را بخشید و خانه ابوسفیان را در کنار خانه کعبه و مسجد الحرام و خانه سایر مردم، مأمن قرار داد. این همان رحمتی است که نفوذ در دلها کرد.

لذا، ابوسفیان در پاسخ به هند جگرخوار که گفته بود با این همه اشتباهاتی  که ما کردیم، پیغمبر صل الله علیه و آله با ما چگونه رفتار میکند؟ لازم سلاح و نفراتی را تدارک ببینیم که در صورت حمله به خانه با آنان مقابله کنیم. ابوسفیان گفته بود که پیغمبر اهل انتقام نیست و لازم نیست در خانه را هم ببندی؛ زیرا آنها از در وارد نشدند، بلکه از دل وارد شدند.

نتیجه آنکه به این علت، مردم ایران مقدم حضرت معصومه سلام الله علیها و نیز مقدم علی موسی الرضا علیه السلام را گرامی داشتند که جز عفو و رحمت از اسلام و دین ندیده و نشنیده بودند.

فضیلت و بزرگواری، سبب جذب دلها

پیامبر صل الله علیه و آله با فضیلت، گذشت و  بزرگواری توانست در دلها نفوذ کند. در دعای ابراهیم آمده است: « فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ».[3] وقتی زن و فرزند را در مکه گذاشت، دستش را بلند کرده به خدا عرض کرد: « رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ »[4]، طبق دستور،  زن و فرزند را در بیابان بی‌آب و علف آوردم، اما خدایا، دلهایی از مردم را برانگیز که متوجه آنها باشند. لذا پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله نیز از در و دیوار وارد نشد، بلکه از طریق دل‌ها بر مردم نفوذ کرد. این به عنوان یک میراث برای اهل بیت علیهم السلام نیز ماندگار شد. به طوری که امروز، بسیاری از مردم با پای پیاده برای زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام در اربعین به کربلا می‌روند. و مردمی دیگر که خودشان فقیر هستند، ولی بهترین امکانات خانه را در خدمت زائران قرار می‌دهند و به آن افتخار می‌کند.

نگاه طبیبانه پیامبر به مردم عامل سوم نفوذ در دلها

امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به پیغمبر صل الله علیه و آله فرمود: «طبیب دوار بطبه»[5]، یعنی ایشان طبیبی است که خودش دنبال درمان مریض می‌رود. لذا با مشرکی که در بدترین شرایط، نسبت به پیغمبر صل الله علیه و آله بدترین اعمال را انجام داده،  به چشم مریض به او نگاه می‌شود. داستان قاتل حضرت حمزه معروف است که پس از مسلمان شدن او، مورد عفو قرار گرفت و فقط پیامبر اکرم از او خواهش کردند که کمتر در مقابل چشمان مبارک ایشان ظاهر شود: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ »[6] یعنی، تو ای پیامبر از روی رحمتی که خداوند به تو اعطا کرده، با مردم به مهربانی و نرمی برخورد کردی و اگر تندخو می‌بودی آنان از دورت پراکنده می‌شدند. لذا، قران کریم پیامبر را رحمت برای عالمیان می‌داند: « وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ »[7] لذا، پیغمبر حتی به  فردی که بدترین جنایات را در حق ایشان انجام داده بود، باز به چشم طبیبانه به او نگاه می‌کرد نه به چشم یک دشمن. و وظیفه خودش را نجات او می‌دانست. اهل بیت علیهم السلام نیز اینگونه بودند؛ مثل رفتار امیرالمومنین نسبت به قاتل خودش، که او را  نصیحت می‌کرد و برای او شیر می‌فرستد و به او محبت می‌نمود؛ چه اینکه انسان مریض، بدحال است و نیاز به علاج و درمان دارد. آری، علاج اجتماع در برخی مواقع به حذف افراد است، ولی این کار در نهایت، زمانی خواهد بود که هیچ راهی برای صلاحیت آن فرد وجود نداشته باشد. سیدالشهدا علیه السلام نیز در لحظات آخر عمر، و در آن زمانی که شمر روی سینه‌اش نشسته، شمر را نصیحت می‌نمایند. چرا که این قاتل، فردی مریض و بدحال است و نباید او را رها کرد.

باری، این همان محبتی بود که پیغمبر به نام اسلام به ارمغان آورد  و در حدیث آمده است که:  «هل الدین الا الحب؟»[8] اصلا دین جز عشق و محبت چیز دیگری هست؟ در این حدیث آمده است که فردی خدمت پیامبر اکرم آمد و به ایشان عرض کرد که ما غیر از محبت شما، توشه دیگری برای قیامت نداریم و ایشان نیز همین جمله را به او فرمودند. یعنی دین همین محبت است دین دوست داشتن اولیای خداست و به همین جهت مردم، مقدم فاطمه معصومه را گرامی داشتند و یا برای شهادت امام رضا علیه السلام ملیون‌ها نفر جمعیت به زیارت ایشان می‌روند؛  چون آنان در دلها نفوذ دارد.

ما نیز باید سعی کنیم تا رسالتمان را همین گونه انجام دهیم، تا در دلها نفوذ کنیم، و دلها را تسخیر کنیم. چرا که در واقع، سرمایه‌گذاری در دل‌هاست که جاودانه و باقی خواهد ماند و هیچ گاه آفت نخواهد داشت. لذا، بسیاری از شیعیان در طول تاریخ مانند حجر بن عدی فدایی اهل بیت بودند و هیچ گاه از ایشان تبری نجستند. امروز هم می‌بینیم که دشمنان اهل بیت، قبر جناب حجر بن عدی را می‌شکافند تا او بعد از 1400 سال هنوز هم در راه عشق به علی هزینه بدهد.

اگر دلها تسخیر شد آمریکا یا سلاح اتمی و یا هر دشمن دیگری، هرگز نمی‌تواند این بستر دل را از مردم بگیرد: « وَ لاَ تَهِنُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»[9]یعنی اگر مؤمن هستید و ایمان در دلتان جای گرفته دیگر محزون نباشید که برتری و پیروزی با شما خواهد بود.

امیدواریم خداوند برکات وجود مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها و برادر گرامیشان آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام را شامل حال همه امت ما و همه رزمندگان و همه آنانی که از روز اول در مسیر اسلام زحمت کشیدند و به خصوص، شامل امام بزرگوار امت و مقام معظم رهبری نیز بفرماید. والسلام.



[1] . سوره حجرات، آیه 13.

[2] . سوره آل عمران، آیه 159.

[3] . سوره ابراهیم، آیه 37.

[4] . همان.

[5] . نهج البلاغه، ص 120.

[6] . سوره آل عمران، آیه 159.

[7] . سوره انبیا، آیه 107.

[8] . الکافی، ج8، ص 80.

[9] . سوره آل عمران، آیه 139.


 1 نظر

امام علي(عليه السلام) در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

06 بهمن 1392 توسط صالحي

امام علي(عليه السلام):

فى صِفَةِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله : طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحكَمَ مَراهِمَهُ و َأَحمى (أمضى) مَواسِمَهُ يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إِلَيهِ مِن قُلوبٍ عُمىٍ و َآذانٍ صُمٍّ و َأَلسِنَةٍ بُكمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ و َمَواطِنَ الحَيرَةِ… ؛

در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: پزشكى است كه با دانش خود، همواره ميان مردم مى گردند، مرهم هايش را به خوبى فراهم و ابزار كارش را آماده كرده و آنها را هر جا كه لازم باشد، از دلهاى كور و گوشهاى كر و زبان هاى گنگ به كار مى برد. غفلت گاه ها و جايگاه هاى حيرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى كند.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص156 ، خطبه 108

 نظر دهید »

شفای دیده آیة الله بروجردی! و گل پای زوار بقیع

06 بهمن 1392 توسط صالحي

 

مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى فرمودند :


این فقیه متبحر، آیت الله بروجردی، که اینجا خوابیده، این مرد، در اواخر عمرش با آن سن پیری، مطالعه می کرد دقیق ترین خطوط را. بعد قصه خودش را نقل کرد، گفت:

چشم من به یک دردی مبتلا شد، معالجه هر چه کردم اثر نکرد، رفتم برای تشرف به عتبات، به بصره که رسیدم، سوار قطار شدم، در آنجایی که من سوار بودم، این زوار پیاده، که قاصد زیارت سیدالشهداء بودند، سوار شدند.


یکی از اینها خوابیده بود، من از آن گـِل بین انگشتهای پای این شخص، یک کمی برداشتم، به هر دو چشم مجروحم مالیدم، به مجرد اینکه آن گـِل را مالیدم، درد برطرف شد و تا این سال محتاج به عینک نشدم، این معرفت این فقیه متبحّر است.


اگر آنها این معرفت را ندارند که بفهمند گـِل پای زوّار قبر این خاندان، گـِل پای زوّار قبرشان می شود شفای درد بی درمان، آن وقت پای برهنه به بقیع بروی با حفظ الصحة مخالف است؟


اگر معرفت مثل این فحل علم را هم نداری، جوراب را پا کن، اما کفشها را دربیار، آنجا می دانی چه خبر است؟


آنجا جائی است که (ذلک و من یعظم شعائر الله). آن قدرِ متیقن از شعائر الهیّه آن چهار قبر است، تعظیم آن چهار قبر، علامت تقوای دل است،آنها که پا برهنه اند در بقیع، تقوای دلشان در عملشان مجسّم است.


اهل علم، مردم غافل را از خواب غفلت بیدار کنند، حرمت بقیع را نگه دارند، به آن قبرهای خراب شده نگاه نکنند، باید همه پا برهنه آنجا بروند تا به کوریِِ چشم آنها که این قبور را خواستند از میان ببرند، روشن بشود که عظمت در حدّی است که سر از پا در این حرم شناخته نمی شود.


 نظر دهید »

سید محمدمهدی بحرالعلوم ، سید محمدمهدی فرزند سید مرتضی فرزند سید محمد بروجردی از سادات بروجردی است.

06 بهمن 1392 توسط صالحي

سید محمدمهدی بحرالعلوم

سید محمدمهدی بحرالعلوم
سید محمدمهدی بحرالعلوم.jpg
شناسنامه
نام کامل سید محمدمهدی بحرالعلوم
لقب علامه بحرالعلوم
نسب سادات بروجردی
تاریخ تولد ۱۱۵۵ ق.
زادگاه کربلا، عراق
محل تحصیل کربلا و نجف
محل زندگی عراق
تاریخ وفات ۱۲۱۲ ق.
محل وفات نجف
مدفن نجف
اطلاعات علمی
شاگردان جعفر کاشف‌الغطا
ملا احمد نراقی
تالیفات متعدد

سید محمدمهدی بحرالعلوم (۱۱۵۵ ق. کربلا - ۱۲۱۲ ق. نجف) که با عناوین سید بحرالعلوم، علامه بحرالعلوم و بحرالعلوم هم شناخته می‌شود یکی از علمای دینی و فقیهان شیعه و از مهادی اربعه در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری بود. وی اشعاری به زبان عربی هم دارد. وی از مراجع تقلید و از عرفای بنام شیعه بود که معمولا وی را از پیشتازان عارفان متشرع معاصر شیعه می دانند.

محتویات

  • ۱ زندگی نامه
  • ۲ آثار
  • ۳ شاگردان
  • ۴ پانویس

زندگی نامه

سید محمدمهدی فرزند سید مرتضی فرزند سید محمد بروجردی از سادات بروجردی است. پدر وی به همراه خانواده به عتبات مهاجرت کرد و سید مهدی در سال ۱۱۵۵ قمری در کربلا به دنیا آمد. در همین شهر کودکی و نوجوانی خود را گذراند و در حوزه دینی کربلا، مقدمات نحو و صرف و ادبیات و منطق و فقه و اصول را از پدر خود و سایر مدرسان آنجا فرا گرفت. در سنین نوجوانی دروس حوزوی را نزد پدر خود و هـمچنین محمدباقر وحیدبهبهانی و شیخ یوسف بحرانی گذراند و به درجه اجتهاد نائل شد. وی یکی از جمله بزرگانی است که در اوج قله عرفان تاریخ تشیع قرار دارد و در این زمینه رساله ای مشهور در سیر و سلوک عرفانی به وی منسوب است.

در جوانی به نجف رفت و در آنجا به دلیل انجام کارهای عمومی و عام المنفعه از شهرت و نفوذ اجتماعی زیادی برخوردار شد. وی سپس به ایران مهاجرت کرد و چندسالی در مشهد بود و پس از آن مجددا به عراق بازگشت. وی در سال ۱۲۱۲ قمری در نجف درگذشت و همانجا دفن شد.

امـا ايـنـكـه چـرا بـه او بحرالعلوم گفته اند, مورخين نقل كرده اند كه سيد مهدى برای شاگردی از محضر درس فيلسوف بزرگ ، ميرزا سيد محمدمهدى اصفهانى خراسانی ملقب به شهید رابع به خراسان سفر كرد و مدت شش سال آنجا اقامت گزيد ، با اینکه هر دو زمانی از شاگردان آقا وحید بهبهانی در نجف بودند. بالاترين بهره ها را از استاد خود گرفت و شهید رابع كه از هوش سرشار شاگردش شگفت زده شده بود، روزى در اثناى درس خطاب به او گـفـت : انما انت بحرالعلوم ( براستى تو درياى دانشى ) و از آن زمان سيد به بحرالعلوم مشهور شـد و امـروز خـانـواده بـحـرالـعـلـوم از خـانـواده هاى معروف و مشهور نجف اشرف مى باشند و چهره هاى شاخصى در علم و عمل در بين آنان وجود دارد.

صاحب روضات الجنات در اين باره نوشته است: براي سيد همین افتخار بس كه كسي قبل و بعد او به اين لقب مشهور نشد.

آثار

بحرالعلوم دارای تالیفات ارزنده‌ای در علوم مختلفه می‌باشد که چند نمونه ذکر می‌شود:

  1. مصابیح، کتابی ارزنده در فقه (در عبادات و معاملات)؛
  2. الدره النجفیه، منظومه‌ای در فقه، مشتمل بر دو هزار بیت شعر که چندین بار تفسیر و شرح شده است.
  3. مشکاه الهدایه، شاگردش مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطا، به امر استاد بر آن شرحی نوشته است.
  4. الفوائد الاصولیه؛
  5. حاشیه علی طهاره شرائع المحقق الحلی؛
  6. الفوائد الرجالیه پیرامون علم شامخ رجال؛
  7. رساله فی الفرق والملل؛
  8. تحفه الکلام فی تاریخ مکه و بیت الله الحرام؛
  9. شرح باب الحقیقه والمجاز؛
  10. قواعد احکام الشکوک؛
  11. الدرة البهیه فی نظم بعض المسائل الاصولیه؛
  12. دیوان شعری که دارای بیش از یک هزار بیت می‌باشد.
  13. کتاب صلوه
  14. رجال
  15. اجازات
  16. فوائد اصولیه
  17. ارجوزه
  18. رساله‌ای منسوب به ایشان در سیر و سلوک
  19. دیوان اشعار[۱]

شاگردان

فهرست برخی از شاگردان علامه[۲]:

  • جعفر کاشف‌الغطا (شیخ جعفر نجفی)
  • سید جواد عاملی
  • شیخ اسداله شوشتری
  • ملا احمد نراقی
  • سید یعقوب کوه کمری
  • علامه محمد ابراهیم کلباسی و ….
  • سید محمد مجاهد[۳]

پانویس

  1. پرش به بالا ↑ حزین بروجردی، حسین. تذکره حزین: دورنمایی از شهرستان بروجرد. (بی جا): مجمع متوسلین به آل محمد (ص)، 1380.
  2. پرش به بالا ↑ کتاب گلشن ابرار ، نویسنده: نورالدین علیلو
  3. پرش به بالا ↑ محمد باقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۴۵، انتشارات اسماعیلیان.
 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 43
  • ...
  • 44
  • 45
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • حوادث روزهاي شنبه و يک شنبه - پنجمين و ششمين روز پس از شهادت مصادره اموال
  • حوادث روز جمعه - چهار روز پس از شهادت اتمام جمع آوري قرآن
  • حوادث روز چهارشنبه - دو روز پس از شهادت جمع آوری قرآن
  • حوادث روز سه شنبه - یک روز پس از شهادت بیعت عمومی
  • حوادث روز دوشنبه - روز شهادت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله •آخرین نماز پیامبر صلی الله علیه و آله
  • حوادث روز چهارشنبه - دو روز پس از شهادت اولین هجوم مقدماتی
  • تبلیغات محیطی نقش تعیین کننده ای در فضا سازی اجتماعی به جهت سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد
  • این پایگاه ها که در واقع نماد بیرونی عزاداری می باشند هیئاتی سیّار هستند که در مناسبت های مذهبی از عزاداران اهلبیت علیهم السلام پذیرایی می کنند.
  • اخراج اهل فدك توسط غاصبين
  • اعطاي فدك به فاطمه (عليها سلام)
  • مشخصات فدک آغاز فدك فدك كجاست؟[
  • اندكى پس از شهادت حضرت صدّيقه طاهره فاطمه سلام‏ اللّه‏ عليها فرزندان آن حضرت
  • محدّثان گزارش كرده‏ اند كه دخت گرامى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم بدين بيان نيز به امام اميرالمؤمنين عليه‏ السلام وصيّت فرمود:
  • امام صادق علیه السلام نقل فرمود كه حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه‌هاي آخر زندگي خطاب به علي علیه السلام فرمود:
  • همچنين حضرت زهرا سلام الله علیها در كلمات ارزشمند ديگري، به امام علي علیه السلام وصيّت فرمود:
  • صدیقه طاهره سلام الله علیها در لحظه‌هاي واپسين زندگي به اميرمؤمنان علي علیه السلام فرمود:
  • از حضرت امام صادق عليه‏ السلام پرسيده شد: چرا فاطمه عليهاالسلام «زهراء» ناميده شده است؟ امام عليه‏ السلام فرمود:
  • تصوير هشتم حضرت امام صادق عليه‏ السلام فرموده است:
  • تصوير هفتم حضرت امام باقر عليه‏ السلام فرموده است:
  • تصوير ششم حضرت امام سجّاد عليه‏ السلام نقل كرده كه پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم فرموده است:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آمار

  • امروز: 52
  • دیروز: 67
  • 7 روز قبل: 489
  • 1 ماه قبل: 2081
  • کل بازدیدها: 74327

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آرشیوها

  • اسفند 1394 (52)
  • بهمن 1394 (13)
  • دی 1394 (8)
  • آذر 1394 (2)
  • آبان 1394 (92)
  • اردیبهشت 1393 (9)
  • فروردین 1393 (8)
  • اسفند 1392 (53)
  • بهمن 1392 (31)
  • بیشتر...

خبرنامه

وبلاگ های من

  • هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس