سنت پیامبر یا سنت خلفا؟!
واکاوی مفهوم و سند حدیث: به سنت من و سنّت خلفای راشدین تمسّک جویید
آیت الله سید علی حسینی میلانی
انتشارات الحقایق، چاپ سوم، 1392، قم
در برخی از کتابهای اهل سنت روایتی است که رفتار و اعمال خلفا را توجیه می کند و یا به اعمال و رفتار مغایر با احکام اسلامی آنها را صورت شرعی می دهد. این روایت چنین است:
علیکم بسنّتی وسنّة الخلفاء الراشدین؛
به سنّت من و سنّت خلفاى راشدین تمسّک جویید!
از آنجایی که از این حدیث به عنوان دستاویز برخی از اعمال مغایر با احکام اسلامی و سند توجیه کننده رفتار خلفا و امرا بهره بردارى شده، آیت الله سید علی حسینی میلانی در کتاب سنت پیامبر یا سنت خلفا به بررسی این روایت پرداخته است، تا نشان دهد که این روایت، ساختگی است و از سوی موالیان معاویه جعل و منتشر شده است.
وی در سه بخش به کاوشی علمی دربارۀ این روایت دست می یازد:
در بخش نخست نگارندگان حدیث و سندهای آن را بر می شمارد و روایت را به نقل ترمذى، ابوداوود، ابن ماجه، احمد بن حنبل، و حاکم نیشابورى نقل می کند.
در بخش دوم اسناد حدیث را می شناساند و نکاتى دربارۀ سند و دلالت حدیث بیان می کند که برخی از این نکات چنین است:
اول اینکه صحابه رسول خدا رفتارهایی در مخالفت با خلفا انجام دادند و اگر سنت خلفا همان سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله بود آنان نباید چنین اعمالی را مرتکب می شدند؛ حتی شخص عمر بن خطاب به صراحت با برخی از رفتارهای ابوبکر مخالفت کرده است.
دوم اینکه این حدیث تنها از یک نفر به نام عرباض بن ساریه سلمی نقل شده است؛ عجیب نیست که سخنرانی پیامبر در حضور جمع آنهم با این کیفیت که در روایت نقل شده، تنها از این شخص نقل شود؟
سوم اینکه راویان بعد از عرباض، در حمص هستند؛ یعنی این روایت فقط در شام رواج داشته آنهم در زمان معاویه؛ آیا این نمی تواند به خاطر دشمنی با امیر المؤمنین علیه السلام باشد؟
چهارم اینکه بخاری، مسلم و نسائی از نقل این روایت خودداری کرده اند.
نویسنده محترم سپس در ادامه به بررسی شخصیت راویان روایت از جمله عرباض، یحیى بن ابى المطاع شامى، حُجر بن حجر حمصى، عبدالرحمان بن عمرو شامى، عبداللّه بن علاء دمشقى، ضمرة بن حبیب، خالد بن معدان حمصى، محمّد بن ابراهیم بن حارث تیمى دمشقى، بحیر بن سعد حمصى، ولید بن مسلم دمشقى، معاویة بن صالح حمصى و … پرداخته و به ضعف بسیاری از اینان در نقل حدیث و نگاه رجالی اشاره کرده و بطلان سندى حدیث را نشان داده است.
در ادامه شرح حال دو تن از بزرگان اهل سنت (حافظ ابن قطّان فاسى، ابن عربى مالکى) که این روایت را غیر صحیح دانسته اند آمده است.
در بخش سوم به استناد این حدیث در علوم مختلف اشاره کرده است از جمله: استناد غزالی در علم اخلاق، ملا علی قاری در علم حدیث، استناد برخی از متکلمین در علم کلام، استناد برخی از فقها در علم فقه و توجیه تحریم ازدواج موقت و متعه حج توسط عمر، نیز توجیه بدعت عثمان در افزایش تعداد اذان در روز جمعه.
http://www.al-milani.com/farsi/books/b.php?cat=5&itemid=155