اندوه من هميشگى است شكواى دوم
گفته اند كه چون امام امير المؤمنين عليه السلام پيكر رنجور دخت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حضرت زهراى اطهر عليهاالسلام را در بستر خاك نهاد و لحد را پوشاند، اندوه جانكاه غربت، روح مطهّر حضرتش را سخت آزرد. در اين حال برخاست و روى به مرقد پاك نبوى، با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم اين گونه راز دل گفت:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّهِ عَنّى وَ عَنِ ابْنَتِكَ النّازِلَةِ فى جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِكَ . قَلَّ يا رَسُولَ اللّهِ عَنْ صَفِيَّـتِكَ صَبْرى ، وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدى ، إِلاّ أَنَّ لى فى التَّأَسّى بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ ، وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ . فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فى مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ ، وَ فاضَتْ بَيْنَ نَحْرى وَ صَدرى نَفْسُكَ ، إنّا لِلّهِ وَ إنّا إلَيْهِ راجِعُونَ . فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَديعَةُ ، وَ أُخِذَتِ الرَّهينَةُ ؛ أَمّا حُزْنى فَسَرْمَدٌ ، وَ أَمّا لَيْلى فَمُسَهَّدٌ ، إِلى أَنْ يَخْتارَ اللّهُ لى دَارَكَ الَّتى أَنْتَ بِها مُقِيمٌ ؛ وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضافُرِ أُمَّتِكَ عَلى هَضْمِهَا ، فَأَحْفِهَا السُّؤالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الحالَ ؛ هذَا وَ لَمْ يُطِلِ العَهْدُ ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ ؛ وَ السَّلامُ عَلَيْكُما سَلامَ مُوَدِّعٍ ، لا قَالٍ وَ لا سَئِمٍ . فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ الصّابِرينَ
سلام بر تو اى رسول خدا ! از من و از دخترت كه اينك در جوارت آرميده ، و شتابان به تو پيوسته است. از فراق دختر برگزيده تو شكيبايى ام كاسته شده ، و توان تحمّلم رو به ضعف نهاده است، جز آن كه يادكرد سنگينى فراق و تلخى مصيبت فقدان تو، مرارت اين اندوه را بر من هموار مى سازد و خويش را بدان تعزيت مى گويم؛ آرى، من با دست خود بسترى از خاك برايت گستردم ، و تو را در خانه گور گذاشتم، و روح مطهّرت آن گاه كه سرت بر سينه ام بود، به سراى ملكوت پر گشود، پس جز اين نيست كه ما از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم .
اكنون آن « سپرده » باز پس خواسته شد و آن « امانت » گرفته شد ! امّا اندوه من ( در اين مصيبت ) هميشگى است ، و هر شبِ من به بيدارى خواهد گذشت ، تا آن گاه كه خداوند همان سرايى را كه تو در آن مُقام كرده اى براى من نيز برگزيند …
… و به زودى دخترت به تو خبر خواهد داد كه چه سان امّتت براى ستم به او و درهم شكستن وى به يارى يكديگر برآمدند ؛ پس كنجكاوانه از او پرس و جو كن، و آنچه را كه واقع شده است از وى باز پُرس! و اين همه در حالى بود كه هنوز از رحلت تو ديرى نگذشته، و ظرف خاطره ها از يادت تهى نگشته؛
و سلامى دوباره بر شما باد، سلام كسى كه نه بر شما خشمگين و نه از انس با شما خسته است؛ پس اگر (از تربت شما) باز گردم نه از سر رنجيدگى و آزردگى است، و اگر بمانم چنان نيست كه به آنچه خداوند به شكيبايان نويد داده است بد گمان باشم .
نهجالبلاغه ، خطبه 202