• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تبلیغات محیطی نقش تعیین کننده ای در فضا سازی اجتماعی به جهت سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد

26 اسفند 1394 توسط صالحي

 

با سمه تعالی

تبلیغات محیطی

تبلیغات محیطی نقش تعیین کننده ای در فضا سازی اجتماعی به جهت سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد به گونه ای که در بسیاری از شهرها افرادی که قصد برپایی مجالس جشن و شادی داشتند، با مشاهده بنرها، پوستر ها، آویزها  و پرچم های عزا در سطح شهر و دیار خویش، پس از اطلاع یافتن فرارسیدن سالروز شهادت بانوی دو عالم، به احترام این ایام، مراسم جشن و شادی خود را به تاخیر انداختند .

نکته مهم در استفاده از اقلام فرهنگی مورد استفاده در تبلیغات محیطی، آن است که از حداقل امکانات حداکثر استفاده را ببریم مثلا در یک شهر کوچک اگر آویز های فاطمیه در بلوار اصلی شهر بر تیرهای چراغ برق نصب شود، آن شهر چهره عزا می گیرد یا اگر در یک خیابان اصلی پوستر های فاطمیه بر شیشه مغازه ها  نصب گردد فضای آن خیابان تغییر می کند.


http://fatemye.com/index.php?option=com_content&view=category&layout=blog&id=46&Itemid=137

 نظر دهید »

این پایگاه ها که در واقع نماد بیرونی عزاداری می باشند هیئاتی سیّار هستند که در مناسبت های مذهبی از عزاداران اهلبیت علیهم السلام پذیرایی می کنند.

26 اسفند 1394 توسط صالحي

پایگاه های پذیرایی

این پایگاه ها که در واقع نماد بیرونی عزاداری می باشند هیئاتی سیّار هستند که در مناسبت های مذهبی از عزاداران اهلبیت علیهم السلام پذیرایی می کنند.

پایگاه های پذیرایی که در نقاط مختلف و پرتردد شهرها مستقر می شوند علاوه بر پذیرایی از عزاداران، دارای یک بخش فرهنگی می باشد که تعدادی از مبلغین و روحانیون بصورت چهره به چهره به تبلیغ دین و مذهب حقه تشیّع پرداخته و به شبهات و سوالات عزادارن پاسخ می دهند.

این پایگاه ها به نوعی رساننده پیام مناسبت های مذهبی به اقشار مختلف است که این خود بستر مناسبی برای حضور در مجالس و محافل عزادارای را فراهم می نماید و می تواند ذهن افراد را لحظاتی هر چند کوتاه به خود مشغول کرده و ایجاد علقه بین آن مناسبت نماید.

 

http://fatemye.com/index.php?option=com_content&view=category&layout=blog&id=46&Itemid=137

 نظر دهید »

اخراج اهل فدك توسط غاصبين

26 اسفند 1394 توسط صالحي

 

اخراج اهل فدك توسط غاصبين[1]

غاصبين فدك گذشته از زير پا گذاشتن آيه «و آت ذا القربي حقه» و آيه تطهير و آيات ارث و آيات ارث انبيا (عليهم)، و نيز زير پا گذاشتن سند رسمي پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه  در مورد فدك به فاطمه (عليها سلام)داده بود، ضربه نهايي دربارة آن را به دست عمر و در زمان حكومت او وارد كردند كه عهدنامة پيامبر (صلی الله علیه و آله) با يهوديان فدك را كه در قرار مصالحه تنظيم شده بود ناديده گرفتند و آن را باطل اعلام كردند.

ماجرا از اين قرار بود كه اهل فدك پس از مصالحه با پيامبر (صلی الله علیه و آله)، همچنان در سرزمين فدك باقي ماندند و هر ساله طبق قرارداد مبالغ مورد مصالحه را پرداخت مي كردند، و اين برنامه چه در زمان تصرف حضرت زهرا (عليها سلام) و چه در دوراني كه غصب شده بود ادامه داشت.

عمر در زمان حكومت خود دستور داد اهل فدك به شام كوچ كنند و آنان را وادار كرد مزارع خود را كه پنجاه هزار درهم قيمت گذاشته بود بفروشند و مبلغ آن را از بيت المال بگيرند.

اهل فدك گفتند: «عهدنامۀ ابوالقاسم (يعني پيامبر (صلی الله علیه و آله) را محو و فراموش شده تلقي مي كني و ما را اخراج مي نمايي»؟ گفت: من آن روز حاضر بودم كه پيامبر به شما گفت: «تا آنگاه كه خواستيم شما بمانيد». اكنون نمي خواهيم و قصد اخراج شما را داريم.

اين ادعا را عمر در حالي مي نمود كه چنين مطلبي در عهد نامه نبود و اين نسبت دروغي بود كه به پيامبر (صلی الله علیه و آله) مي داد.

بدين صورت عهدنامه اي كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) با آنان بسته بود و در متن آن قيد نشده بود «تا روزي كه خواستيم شما بمانيد»، عمر با ادعاي خود زير پا نهاد و آخرين ضربة خود را در جهت بر پيكر فدك وارد ساخت و ساكنين آنجا را به شما تبعيد نمود.

آخرين سخنان دربارۀ فدك

خطابۀ حضرت زهرا (عليها سلام) چنان تأثيري داشت كه دشمنان را ناگزير كرد عكس العملي به ظاهر مثبت نشان دهد تا از شدت اين تأثير بكاهد، ولي آنان مايل نبودند چنين كاري به طور مستقيم صورت گيرد. لذا زنان را به عنوان عيادت حضرت فرستادند، و پيرو آن مردانشان نيز به همين منظور آمدند، ولي عذري بي اساس را هم با خود آوردند.

آخرين سخنان صاحب فدك در اين عيادتها بود كه از بستر بيماري، ماهيت اين ماجراي تلخ و جرم مجريان و حاميانشان را روشن فرمود.

سخنان حضرت زهرا (عليها سلام) براي زنان عيادت كننده[2]

زنان مهاجر و انصار بعد از مدتي كه هيچ يادي از يادگار پيامبر (صلی الله علیه و آله) نكرده بودند به عيادت حضرت آمدند و گفتند: اي دختر پيامبر، حالتان چگونه است؟

حضرت حمد الهي به جاي آوردند و بر پدر بزرگوارش درود فرستادند و سپس نفرت خود را از چنان جمعيت بي وفايي با اين كلمات اعلام فرمودند:

صبح كرده ام در حالي كه به خدا سوگند از دنياي شما متنفرم و آن را رها كرده ام، و نسبت به مردان شما غضبناكم. با امتحان اول آنان را به دور افكندم، و با آزمايش عمق ايمانشان آنان را مورد غضب و ملامت قرار دادم.

پس ننگ بر كند شدن شمشير و بي استقامتي نيزه و اضطراب فكر و تزلزل روح جديت و ترس از فتنه و جنگ! و چه بد است آنچه براي آيندة خود مهيا كرده اند كه خداوند بر آنان غضب كرده و دائما در عذاب خواهند بود.

بنابراين چاره اي جز اين نبود كه قلادة آن را بر گردنشان افكندم و سنگيني آن را بر دوششان قرار دادم و ننگ آن را بر سرشان افكندم.

پس خير از ظالمين دور باد و به بلا دچار شوند و از آثار نيك محروم باشند و از رحمت خدا دور گردند.

آنگاه آنان را در انحراف مسير خلافت و انتخاب تلخي كه به قيمت نابودي دنيا و آخرتشان برگزيده ايد سخت مورد ملامت قرار داده فرمودند:

«واي بر آنان! خلافت را از كوههاي بلند رسالت و پايه هاي نبوت و محل نزول روح الأمين با وحي مبين و از عالمان آگاه و حاذق در امر دنيا و دين به كجا كشاندند. بدانيد كه اين زيان آشكار است».

آنگاه بر جانشين مظلوم پيامبر (صلی الله علیه و آله) يعني علي بن ابي طالب (علیه السلام) رثايي بلند خواندند و بر حال چنان مردم جاهلي تأسف خوردند. بانوي  ستمدیده  از آن بستر پر غصه چنين فرمودند:

از ابوالحسن علي (علیه السلام) چه چيزي را نمي پسنديدند؟ به خدا قسم، ناراضي بودند از صلابت شمشيرش و بي پروايي او از مرگ و شدت حمله هايش و برخوردهاي عبرت آميز او در جنگ، و از تبحر او در كتاب خداوند و غضب او در امر الهي.

به خدا سوگند، اگر از گرفتن مهاري كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) آن را به علي (علیه السلام) سپرده بود خودداري مي كردند، با او انس مي گرفت، و آنان را چنان به آرامي سير مي داد كه محل بستن مهار را زخمي نكند و حركت دهندۀ آن خسته نشود و سوارة آن به اضطراب نيفتد. و آنان را بر سر آبي فراوان و گوارا و زلال و وسيع مي برد كه آب آن از دو طرف نهر لبريز باشد و دو سوي آن گل آلود نشود، و آنان را از آنجا سيراب بيرون مي آورد؛ در حالي كه براي آنان سيرابي را پسنديده است ولي خود از آن استفاده نمي كرد مگر بقدر رفع عطش و دفع شدت گرسنگي.

اگر خلافت را به او مي سپردند بركات آسمان و زمين بر آنان گشوده مي شد، ولي آنان از حق روي گردانيدند، پس به زودي مي رسد به كساني كه ظلم كردند جزاي آنچه كسب نموده اند و نمي توانند مانع چنين عاقبتي شوند.

به كدام سو روي آوردند؟! و به كدام تكيه گاهي اتكا نمودند؟! و به كدام پايه اي اعتماد نمودند؟! و به كدام دستاويزي چنگ زدند؟! و بر ضد كدامين ذريه اي اقدام كردند و بر آنان چيره شدند؟! و براي چه كسي انتخاب كردند و براي چه كسي راه نمودند؟! چه بد سرپرستي و چه بد دوستاني! و براي ظالمين چه بد جايگزيني است.

به خدا سوگند پس ماندگان را به جاي پيشتازان، و ترسوي نادان را به جاي دلير آگاه، و فرومايگان را به جاي معتمدان خود قرار دادند.

بيني شان بر خاك ماليده باد و پشيمان شوند قومي كه گمان مي كنند كار درستي انجام مي دهند. بدانيد كه آنان مفسدند ولي خود نمي دانند.

واي بر آنان! آيا كسي كه به حق هدايت مي كند سزاوارتر به پيروي است يا كسي كه خود هدايت نيافته مگر آنكه هدايت شود؟ شما را چه شده است؟! چگونه حكم مي كنيد»؟!

بيدار باش

فاطمه (عليها سلام)همراه با افسوسي بلند، خبر از فتنه اي عظيم بود كه آيندۀ ميلياردها انسان را تباه مي كرد، و آغاز انحرافي بود كه خط سير پيروان يك دين آسماني را به بيراهه مي كشاند. با سوزي بر خاسته از عمق درون فرمودند:

بدانيد قسم به لايزالي خداوند، هم اكنون فتنه باردار شده است! پس زمان كوتاهي منتظر بمانيد تا ثمره اش ظاهر گردد. آنگاه از آن كاسه اي لبريز از خون تازه و سم تلخ كشنده بدوشيد. آنجاست كه اهل باطل زيان مي كنند، و آيندگان از نتيجة آنچه پيشينيان پايه گذارده اند آگاه مي شوند.

سپس خيال خود را راحت كنيد و قلب خود را براي نزول فتنه قوي كنيد و بشارت باد شما را بر شمشيري برنده و قهر و غلبة متجاوز ظالم و هرج و مرج دائمي و عمومي و زورگويي ظالمين، كه اموال عمومي را غارت مي كند و براي شما چيز كمي باقي مي گذارد و جمع شما را درو كرده و نابود مي نمايد.

افسوس بر شما! چگونه خواهيد بود هنگامي كه دچار سر درگمي شويد؟ آيا حق را به زور به شما بقبولانيم در حالي كه خودتان مايل نيستيد؟!

سخنان حضرت زهرا (عليها سلام) براي مردان عيادت كننده[3]

زنان عيادت كننده فرمايشات حضرت زهرا (عليها سلام) را براي مردان خود بازگو كردند. پيرو آن عده اي از بزرگان مهاجرين و انصار به عنوان عذر خواهي نزد حضرت آمده گفتند: اي سيدة النساء، اگر ابوالحسن علي اين مسئله را قبل از آنكه پيماني ببنديم به ما يادآور مي شد سراغ ديگري نمي رفتيم!

حضرت زهرا (عليها سلام) در چند جملة كوتاه، آنان را كه اين گونه مزورانه عذر مي تراشيدند، لايق پاسخ ندانسته فرمودند:

از من دور شويد (بس كنيد)، كه با بهانه هاي بيهوده تان عذر شما پذيرفته نيست و با كوتاهي هاي شما جاي هيچ سخني باقي نمانده است!

[1]عوالم العلوم: ج 11 ص 887. المثالب لابن شهر آشوب (نسخه خطي): ص 327.

[2]. بحار الانوار: ج 29 ص 140 ح 30.

[3]. بحار الانوار: ج 29 ص 140 ح 30.

 نظر دهید »

اعطاي فدك به فاطمه (عليها سلام)

26 اسفند 1394 توسط صالحي

 

عطاي فدك به فاطمه (عليها سلام)

بلافاصله پس از فتح فدك و معاهدة صلحي كه بين پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل فدك امضاء شد، آية «وآت ذا القربي حقّه» نازل گرديد، يعني «حق خويشان را به آنان بده».

پيامبر (صلی الله علیه و آله) از جبرئيل پرسيد: منظور چه كساني هستند و اين حق كدام است؟ جبرئيل از طرف خدا عرضه داشت: «فدك را به فاطمه عطا كن».

پيامبر(صلی الله علیه و آله) حضرت زهرا  (عليها سلام) را فراخواند و فرمود:

خداوند فدك را براي پدرت فتح كرد، و چون لشكر اسلام آنجا را فتح نكرده اند مخصوص من است و تعلقي به مسلمانان ندارد و هر تصميمي بخواهم دربارة آن مي گيرم. دستور خداوند نيز بر عطاي آن به تو نازل شده است.

از سوي ديگر مهرية مادرت خديجه بر عهدة‌من مانده، و پدرت در قبال مهريه مادرت و به دستور خداوند فدك را به تو عطا مي كند. آن را براي خود و فرزندانت بردار و مالك آن باش.

حضرت زهرا  (عليها سلام) عرض كرد: تا شما زنده هستيد من نمي خواهم تصرفي در آن داشته باشم. شما بر جان و مال من صاحب اختيار هستيد.

پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: ترس آن دارم كه نا اهلان، تصرف نكردن تو در زمان حياتم را بهانه اي قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع كنند. عرض كرد: آن گونه كه صلاح مي دانيد عمل كنيد.

بدين صورت پيامبر(صلی الله علیه و آله) فدك را رسما به حضرت زهرا  (عليها سلام) بخشيد و تحت تصرف آن حضرت در آورد.

(بحارالانوار ج 21 ص 22،23_ ج 29 ص 105،110،115،118،121،195)

سند و شاهد بر مالكيت فدك

پيامبر(صلی الله علیه و آله) ورقه اي خواست و امير المؤمنين (علیه السلام) را فراخواند و فرمود: «سند فدك را به عنوان بخشوده و اعطايي پيامبر بنويس و ثبت كن».

امير المؤمنين (علیه السلام) آن را نوشت، و خود حضرت با ام ايمن بر آن شهادت دادند. پيامبر(صلی الله علیه و آله) در آنجا فرمود: «ام ايمن زني از اهل بهشت است». حضرت زهرا  (عليها سلام) اين نوشته را تحويل گرفت و براي روزگاران بلند مدت فدك نگاه داشت.

سپس پيامبر(صلی الله علیه و آله) مردم را در منزل حضرت زهرا  (عليها سلام) جمع نمود و به آنان خبر داد كه فدك از آن فاطمه (عليها سلام) است.

در همان جا نيز از در آمد فدك به عنوان اعطايي فاطمه (عليها سلام) بين مردم تقسيم كرد، و بدين صورت تصرف مالكانة فاطمه (عليها سلام) در فدك را به آنان نشان داد.

همچنين پيامبر(صلی الله علیه و آله) به دست مبارك خود در سرزمين فدك يازده درخت خرما كاشتند كه به عنوان يادگاري از آن حضرت در سرزمين فدك بماند، و اين درختان ساليان متمادي مورد توجه مردم بود و بدانها تبرك مي جستند.

( بحار الانوار ج 21 ص23 _ ج29 ص 116 / شرح نهج البلاغه ابن میثم ج 5 ص 107)

تصرف حضرت زهرا  (عليها سلام) در فدك

حضرت زهرا  (عليها سلام) در سرزمين فدك نماينده اي قرار داد و كارمنداني را تحت فرمانش سپرد، كه پس از محاسبات لازم و پرداخت، مخارج، در آمد ساليانه را خدمت زهرا (عليها) تقديم مي نمود.

در آمد فدك را ساليانه از هفتاده هزار سكة طلا تا صد و بيست هزار سكه نوشته اند. هر ساله حضرت به اندازة قوت خود بر مي داشت و بقيه را بين فقرا تقسيم مي كرد و تا هنگام رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين شيوه ادامه داشت، و چشم بسياري از نيازمندان منتظر رسيدن در آمد فدك بود تا از بخشش فاطمه (عليها سلام) زندگي خود را ساماني بخشند.

چهار سال مالكيت و تصرف حضرت زهرا  (عليها سلام) در فدك، دوران شيرين آن بود كه طي شد، تا آنگاه كه دوران غصب آن فرا رسيد و شيريني گذشته را به كام فاطمه (عليها سلام) و شيعيانش تلخ كردند.

نتیجه بحث : فدک به عنوان فیء در اموال حضرت رسول صلی الله علیه و اله قرار گرفت. و حضرت رسول صلی الله علیه و اله (به استناد به کتب اهل سنت) فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها بخشید.

(بحارالانوار ج29 ص 118، 123)

اشغال فدك

ده روز پس از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان اولين اقدام پس از استقرار حكومت سقيفه، مأموران  خلیفه به دستور خاص او فدك را به اشغال خود در آوردند، و بدون اطلاع حضرت زهرا  (عليها سلام) نمايندة آن حضرت را از آنجا اخراج كردند، و ملك آن را غصب نمودند و در آمد آن را به طور كامل براي مخارج حكومت غاصبانة خود صرف كردند.

آنان كوچكترين توجهي به سابقة‌ مفصل امر الهي و عمل پيامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد فدك و سندي كه تنظيم شده بود و شاهداني كه گواهي دادند و آنچه پيامبر(صلی الله علیه و آله) در حضور مردم فرموده بود نكردند.

حضرت زهرا  (عليها سلام) به محض شنيدن خبر غصب فدك فرمودند: «اين اولين ناجوانمردي و بدترين هتك حرمت است. قاتلهم الله …»!

( شرح نهج البلاغه (ابن ابي الحديد): ج 16 ص 263. المثالب (ابن شهر آشوب) خطي: ص 226. بحار الانوار: ج 29 ص 127.)

ارائة سند فدك

در اولين برخورد پس از تصرف فدك، عمر به حضرت زهرا  (عليها سلام) گفت: آن نوشته اي كه مي گفتي پدرت دربارة فدك برايت نوشته بياور!

حضرت زهرا  (عليها سلام) فورا سند فدك را آورد و به ابوبكر نشان داد و فرمود: «اين نوشتة پيامبر(صلی الله علیه و آله) براي من و فرزندانم است».

جا داشت ارائة اين سند مسئله را فيصله دهد ولي آنان نه تنها كوچكترين اعتنايي به آن نكردند، بلكه اهانتي عظيم به ساحت مقدس پيامبر(صلی الله علیه و آله) روا داشتند. عمر نوشتة پيامبر(صلی الله علیه و آله) را از حضرت زهرا  (عليها سلام) گرفت و پيش چشم مردم آب دهان بر آن انداخت و آن را پاره پاره كرد؛ و بدين گونه علنا مخالفت خود را با امر پيامبر(صلی الله علیه و آله) اعلام نمود.

( بحار الانوار: ج 21 ص 23)

خلیفه طلب شاهد میکند !!!

صاحب تشیید المطاعن بیست و پنج کتاب از منابع اهل سنت را نام می برد که مساله شهادت درباره فدک در آنها یاد شده است. در کتاب السقیفه و فدک ص103 چنین آمده است: فقالت فاطمه ان فدک وهبها لی رسول الله قال ابوبکر: فمن یشهد بذلک؟… یعنی : فاطمه سلام الله علیها فرمودند: فدک را رسول خدا به من بخشیده است. ابوبکر گفت: چه کسی به آن شهادت می دهد ؟!!!

احتجاج امام علی علیه السلام در رابطه با شاهد

امام علی علیه السلام به خلیفه گفت: هرگاه مدعی مالی باشم که دردست مسلمان دیگری است از چه کسی شاهد میخواهی؟ از من که مدعی هستم یا از کسی که در تصرف اواست؟

گفت:از تو که مدعی هستی.

حضرت فرمود: مدتهاست که فدک در اختیار و تصرف فاطمه سلام الله علیها است و در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و اله مالک آن شده است. پس چرا از او بینه و شاهد می طلبی؟ ابوبکر ساکت شد.

(بحارالانوار ج29ص129 به نقل از احتجاج طبرسی)

طبق روایت طبرسی عمر که در مجلس حاضر بود دید کسی یارای پاسخ دادن به امیرالمومنین علیه السلام را ندارد و ممکن است برای ابوبکر گران تمام شود. عمر گفت: یا علی! ما توان بحث با تو را نداریم. باید شاهد بیاوری و گرنه نه تو و نه فاطمه حقی بر فدک نخواهید داشت.

امتناع خلیفه از پس دادن فدک با تمسک به حدیثی جعلی

بعد از اینکه ابوبکر فدک را غصب کرد. اهل بیت علیهم السلام از او خواستند که زمین را پس دهد. اما او زمین را پس نداد. درکتب اهل سنت در رابطه با امتناع ابوبکر چنین آمده است:

فابی ابوبکر ان یدفع الی فاطمة شیئا.

یعنی: پس ابوبکر از استرداد اموالی که فاطمه سلام الله علیها از او مطالبه نمود امتناع ورزید و چیزی از آن اموال را به فاطمه سلام الله علیها پس نداد.

( صحیح بخاری ج4ص96و ج5ص178–صحیح مسلم ج2ص72 ج5ص154–صحیح ابن حبان ج4ص573 و ج11ص153–مسند احمد ج1ص6–تاریخ طبری ج3ص202–سنن الکبری ج6ص300–تاریخ ابن کثیر ج5ص286.)

ابوبکر برای پس ندادن اموال حضرت زهرا سلام الله علیها استناد به یک روایت جعلی کرد و ادعا کرد از پیامبر صلی الله علیه و اله شنیده است: لانورث ما ترکنا صدقة. یعنی: از ما گروه انبیاء ارثی برده نمیشود. آنچه از اموال ما باقی می ماند حکم صدقه را دارد.

ابن شبه از عایشه روایت می کند:

فاطمه سلام الله علیها کسی را نزد پدرم (ابوبکر) فرستاد و سه چیز از او مطالبه کرد:

1-صدقه رسول الله صلی الله علیه و اله در مدینه 2-باقیمانده خمس خیبر 3-فدک.

اما پدرم به او گفت:

رسول خدا گفته: لا نورث ما ترکنا صدقه… . فاطمه از پدرم (ابوبکر) خشمگین شد و تا پایان عمر خویش با او سخن نگفت و هنگامی که از دنیا رفت علی بر او نماز خواند و او را شبانه دفن کرد و پدرم را خبر نکرد.

(تاریخ مدینه منوره ج2ص196)

پاسخ حضرت زهرا سلام الله علیها (خطبه فدکیه) به حدیث جعلی

حضرت زهرا سلام الله علیها جهت رسواسازی دستگاه حاکم و تبیین مواضع غیر شرعی آنان در مواجهه با مطالبات مالی دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله به ویژه ادعای شگفت انگیز خلیفه در خصوص ارث به مسجد رفت و خطبه ای طولانی در حضور خلیفه و مهاجرین و انصار حاضر در آنجا ایراد فرمود.

این خطبه بعدها به خطبه فدکیه شهرت یافت. چرا که در مراحل پایانی مطالبه میراث و آستانه تحقق غصب فدک (یعنی بلافاصله پس از آگاهی حضرت صدیقه طاهره از تصمیم خلیفه مبنی بر مصادره آن) ایراد گردید. این خطبه در بلاغات النساء نوشته ابن طیفور و همچنین مقتل الحسین خوارزمی که از کتب اهل سنت میباشد آمده است.

حضرت صدیقه طاهره در فرازهایی از این خطبه با صراحت به ماجرای ارث اشاره نموده و افشاگرانه می فرماید:

“آیا با آگاهی (وازروی عناد) کتاب خداوند را رها کردید و آن را در پشت سرتان نهادید (وبه احکام آن عمل نمی کنید و مرا از ارث محروم می سازید مگر نشنیده اید) که خداوند تبارک و تعالی میفرماید:

{وسلیمان از پدرش داود ارث برد} و (باز در آن هنگام که) خداوند حکایت یحیی فرزند زکریا را بازگو می نماید میفرماید: {پس خدایا مرا از لطف خاص خویش فرزند و جانشینی صالح عطا فرما تا وارث من و خاندان یعقوب باشد.}

و نیز میفرماید: {وبه حکم کتاب خدا خویشاوندان (در ارث بردن از یکدیگر نسبت به غریبه ها) اولویت دارند}

ومیفرماید: {خداوند شما را در مورد فرزاندانتان سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است}

همچنین میفرماید: {هرگاه (یکی از شما را مرگ فرا رسد و) مالی برجای نهد. درباره پدر و مادر و خویشان به نیکی وصیت کند که این شایسته پرهیزگاران است.}

شما به خیال باطل خویش پنداشته اید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم و هیچ قرابت و خویشاوندی بین ما برقرار نیست! آیا خداوند آیه ای را به شما اختصاص داده که پدرم را از آن خارج نموده است؟ یا (در مورد من و پدرم میگویید) که (آن دو) پیروان دو کیش و دو مذهب هستند و از یکدیگر ارث نمی برند؟ آیا من و پدرم اهل یک آیین نیستیم؟ یا این که (ادعا میکنید) شما از (پدرم) رسول خدا به خاص و عام قرآن آگاه ترید؟ آیا حکم جاهلیت را می جویند؟ برای مردم دارای یقین چه کسی حکمش بهتر از حکم خداوند است؟ آیا رواست که میراث من به جور و ستم از من ستانده شود؟ و ستمگران به زودی در می یابند که چگونه بازگشتی خواهند داشت؟! “

بلاغات النساء ص26-32

در تاریخ آمده است که مخاطبان این سخنرانی علنی سخت تحت تاثیر قرار گرفتند: و لم یر الناس اکثر باک و لا باکیة منهم یومئذ. یعنی مردم گریان تر از آن روز دیده نشدند.

(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16ص212)

افشاگری حضرت زهرا سلام الله علیها موجب شد تا همگان حقیقت را دریابند و در نتیجه جو حاکم بر علیه ابوبکر (غاصب فدک) بشود. ابوبکر که این وضعیت را بسیار خطرناک و علیه حکومت می دید شروع به سخنرانی تهدید آمیز کرد.

حکایتی شگفت انگیز

درکتاب نزهة الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه ابوبکر رفتم عمر بن خطاب و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. ابوبکر گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد.

ابوبکر گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. عمر گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند.

ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت: نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله ص. یعنی: “پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟” و از آن خانه بیرون رفت.

ابوبکر گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند.

ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود.

حدیقه الشیعه ج1ص326به نقل از نزهة الکرام ج1ص232

آرزوی ابوبکر

در برخی روایات آمده است که ابوبکر هنگام موت می گفت: ای کاش سه کار نکرده بودم:

1-فدک را از فاطمه سلام الله علیها نگرفته بودم.

2-از لشکر اسامه تخلف نکرده بودم.

3-خالد بن ولید را برای قتل مالک بن نویره نفرستاده بودم.

همان. خصال شیخ صدوق ابواب الثلاثه

این گوشه ای بود از جنایات خلفا در حق حضرت زهرا سلام الله علیها

 

 نظر دهید »

مشخصات فدک آغاز فدك فدك كجاست؟[

26 اسفند 1394 توسط صالحي

 

مشخصات فدک

آغاز فدك

روزهاي آغازين فدك از شيرين ترين صفحات تاريخ است. فتح سرزمين فدك به دنبال فتح شكوهمند خيبر و اعطاي آن به فاطمه(عليها السلام)، و مروري بر كيفيت تصرف حضرت زهرا(عليها السلام) در فدك و صرف درآمد آن بر فقرا، برگهايي است كه بي اختيار لبخند رضايت را بر گونة هر شيعه اي نقش مي زند.

 1]

«فدك» سرزميني آباد در سراشيبي خيبر با چشمه اي پر آب و منطقة وسيع كشاورزي و قلعه اي مهم بود، و نسبت به خيبر نخلستانهاي بيشتري داشت. ساكنان آن عده اي از يهود بودند كه با اهل خيبر در ارتباط بودند و رئيس آنان در روز فتح آنجا «يوشع بن نون» نام داشت.

اولين كسي كه در اين سرزمين سكونت يافته «فدك بن هام» است كه به نام او هم خوانده مي شود. هم اكنون فدك شهري در 290 كيلومتري شمال مدينه است كه به نام «الحايط» خوانده مي شود.

فتح فدك[2]

پس از فتح خيبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، خبر حيرت انگيز فتح آن قلعة پولادين به دست امير المؤمنين (علیه السلام) وحشت و اضطراب را بر قلوب دشمنان اسلام چيره ساخت و به گونه اي خود را باختند كه عده اي از آنان قبل از اعلان جنگ از طرف حضرت، پيشقدم شدند و خود را تسليم نمودند. يكي از اين سرزمينها فدك بود كه نزديكترين منطقه به خيبر بود و اهل آن مرتبط ترين جمعيت با اهل خيبر بودند.

يهوديان فدك با شنيدن فتح خيبر، از پيامبر(صلی الله علیه و آله) درخواست كردند آنان را آزاد كند و دربارة اموالشان تصميم بگيرد. حضرت اين پيشنهاد را قبول كرد و امير المؤمنين (علیه السلام) را فرستاد و با ضمانت حفظ جانشان با آنان صلح كرد. در صلحنامه قرار شد هر كس از اهل فدك، اسلام را پذيرفت خمس اموال او گرفته شود و هر كس بر دين خود باقي ماند همة اموالش را بگيرند.

اين دربارة جان و اموال شخصي آنان بود، و سرزمين فدك ملك شخصي پيامبر(صلی الله علیه و آله) گرديد و قرار شد ساليانه در آمد فدك را كه بين هفتاد تا صد و بيست هزار سكة طلا بود براي آن حضرت ارسال نمايند.

اين قرارداد بين پيامبر(صلی الله علیه و آله) و يهود فدك به امضاء رسيد و به دست آنان داده شد تا براي هميشة تاريخ بدان عمل شود.

فدك، ملك شخصي پيامبر(صلی الله علیه و آله)

ملك شخصي پيامبر(صلی الله علیه و آله) شدن فدك براساس حكم صريح قرآن بود، زيرا اين سرزمين بدون لشكركشي مسلمانان و بدون كوچكترين دخالت آنان فتح شد. خداوند در قرآن در اول سورة حشر مي فرمايد:

و ما أفاء الله علي رسوله منهم، فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب، و لكنّ الله يسلّط رسله علي من يشاء و الله علي كلّ شيئ قدير. ما أفاء الله علي رسوله من اهل القري فللّه و للرّسول و لذي القربي …

آنچه خداوند از كافران به رسولش باز گردانيد، شما هيچ اسب و شتري براي فتح آن نتاخته ايد و لكن خداوند رسولان خود را بر هر كه بخواهد مسلط مي كند و خدا بر هر چيزي قادر است. آنچه خداوند از اهل شهرها و روستاها باز گردانيد مخصوص خدا و رسول و خويشاوندان است…

طبق اين آية صريح قرآن، سرزمينهايي كه بدون لشكر كشي مسلمانان فتح شود ـ حتي اگر اهل آنجا خودشان به عنوان تسليم نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله) بيايند ـ‌اين مناطق و غنائم و اسراي آن ملك خاص حضرت است و مسلمانان هيچ حقي در آن نخواهد داشت، و حضرت به عنوان اموال شخصي خود هر تصميمي بخواهد مي تواند دربارة آنها بگيرد.

لذا سرزمين فدك به صورت يك پارچه از آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شد كه مي بايست مردم فدك در آن كار مي كردند و در آمد آن را به حضرت تسليم مي نمودند و فقط اجرت دريافت مي كردند.

اكنون نوبت آن بود كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) تصميمات لازم را دربارة فدك بگيرد و نماينده اي به آنجا بفرستد تا قرارداد امضا شده اجرا شود.

[1]. معجم البلدان: ج 4 ص 238. فدك في الماضي و الحاضر: ص 28.

[2]. بحارالانوار: ج 21 ص 22 ج 29 ص 110، 114، 348. تهذيب الاحكام؛ ج 1 ص 424. الخرائج: ج 1 ص 113.

 نظر دهید »

اندكى پس از شهادت حضرت صدّيقه طاهره فاطمه سلام‏ اللّه‏ عليها فرزندان آن حضرت

26 اسفند 1394 توسط صالحي

وصيّت پنجم

اندكى پس از شهادت حضرت صدّيقه طاهره فاطمه سلام‏ اللّه‏ عليها فرزندان آن حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام با حضور بر بالين مادر دريافتند كه آن گرامى از دنيا رفته است. پس شتابان به مسجد پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم آمده پدر را از اين فاجعه با خبر ساختند

امام اميرالمؤمنين عليه‏ السلام سرآسيمه به خانه آمد، در كنار بستر همسر خويش نشست، و چون پوششى را كه بر بدن دخت پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم افكنده شده بود كنار زد، رقعه‏ اى را يافت كه بر آن نوشته بود:

بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحْمـَنِ الرَّحيـمِ

هذا ما أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ‏اللّه‏ِ أَوْصَتْ وَ هِىَ تَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إِلاَّ اللّه‏ُ وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَ أَنَّ اللّه‏َ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

يَا عَلِىُّ ! أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ . زَوَّجَنِىَ اللّه‏ُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ ؛ أَنْتَ أَوْلى بى مِنْ غَيْرى ، حَنِّطْنى وَ غَسِّلْنى وَ كَفِّنّى
بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَىَّ وَ ادْفِنّى بِاللَّيْلِ وَ لاَ تُعْلِمْ أَحَدًا وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللّه‏َ وَ اقْرَءْ عَلى وُلدِىَ السَّلامَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ

به نام خداوند رحمان و رحيم

اين است آنچه كه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصيّت مى‏ كند؛ او در حالى وصيّت مى‏ كند كه گواهى مى‏ دهد هيچ معبودى جز « اللّه »‏ نيست، و محمّد صلی الله عليه‏ و آله بنده و فرستاده اوست، و اين كه بهشت و دوزخ، حقّ است و روز رستاخيز ـ كه ترديدى در آن نيست ـ فرا خواهد رسيد، و قطعًا خداوند مردگان را برخواهد انگيخت.

اى على! من فاطمه‏ ام دخت محمّد عليه‏ السلام؛ خداوند مرا به همسرى تو درآورد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم. تو نسبت به من از ديگران سزاوارترى؛ از اين روى (آن گاه كه ديدگان از جهان فرو بستم) مرا حنوط كن، و غسل بده، و در دل شب مرا كفن بپوشان و بر من نماز بگزار، و شبانه به خاكم بسپار و هيچ كس را با خبر مكن!

تو را به خداوند مى‏ سپارم، و سلام مرا به فرزندانم ـ تا روز قيامت ـ برسان !

بحارالانوار، ج 43، ص 214

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 45
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • حوادث روزهاي شنبه و يک شنبه - پنجمين و ششمين روز پس از شهادت مصادره اموال
  • حوادث روز جمعه - چهار روز پس از شهادت اتمام جمع آوري قرآن
  • حوادث روز چهارشنبه - دو روز پس از شهادت جمع آوری قرآن
  • حوادث روز سه شنبه - یک روز پس از شهادت بیعت عمومی
  • حوادث روز دوشنبه - روز شهادت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله •آخرین نماز پیامبر صلی الله علیه و آله
  • حوادث روز چهارشنبه - دو روز پس از شهادت اولین هجوم مقدماتی
  • تبلیغات محیطی نقش تعیین کننده ای در فضا سازی اجتماعی به جهت سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها دارد
  • این پایگاه ها که در واقع نماد بیرونی عزاداری می باشند هیئاتی سیّار هستند که در مناسبت های مذهبی از عزاداران اهلبیت علیهم السلام پذیرایی می کنند.
  • اخراج اهل فدك توسط غاصبين
  • اعطاي فدك به فاطمه (عليها سلام)
  • مشخصات فدک آغاز فدك فدك كجاست؟[
  • اندكى پس از شهادت حضرت صدّيقه طاهره فاطمه سلام‏ اللّه‏ عليها فرزندان آن حضرت
  • محدّثان گزارش كرده‏ اند كه دخت گرامى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم بدين بيان نيز به امام اميرالمؤمنين عليه‏ السلام وصيّت فرمود:
  • امام صادق علیه السلام نقل فرمود كه حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه‌هاي آخر زندگي خطاب به علي علیه السلام فرمود:
  • همچنين حضرت زهرا سلام الله علیها در كلمات ارزشمند ديگري، به امام علي علیه السلام وصيّت فرمود:
  • صدیقه طاهره سلام الله علیها در لحظه‌هاي واپسين زندگي به اميرمؤمنان علي علیه السلام فرمود:
  • از حضرت امام صادق عليه‏ السلام پرسيده شد: چرا فاطمه عليهاالسلام «زهراء» ناميده شده است؟ امام عليه‏ السلام فرمود:
  • تصوير هشتم حضرت امام صادق عليه‏ السلام فرموده است:
  • تصوير هفتم حضرت امام باقر عليه‏ السلام فرموده است:
  • تصوير ششم حضرت امام سجّاد عليه‏ السلام نقل كرده كه پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله‏ و سلم فرموده است:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

آمار

  • امروز: 29
  • دیروز: 67
  • 7 روز قبل: 489
  • 1 ماه قبل: 2081
  • کل بازدیدها: 74327

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

آرشیوها

  • اسفند 1394 (52)
  • بهمن 1394 (13)
  • دی 1394 (8)
  • آذر 1394 (2)
  • آبان 1394 (92)
  • اردیبهشت 1393 (9)
  • فروردین 1393 (8)
  • اسفند 1392 (53)
  • بهمن 1392 (31)
  • بیشتر...

خبرنامه

وبلاگ های من

  • هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس